دغدغه های رهبری پیرامون جنگ نرم
محورهای مدنظر رهبری عبارتنداز:
الف) مخدوش کردن نقاط قوت
"یکى این است که نشانههاى امید را مخدوش کنند؛ مورد خدشه قرار بدهند، که از جمله همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدى مردم، یک چیز امید بخشى است، یک چیز مهمى است.
ب) بزرگنمایی نقاط ضعف و القاء یأس
"متقابلاً نقاط ضعف کوچکى که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را - نمیگوئیم هم کوچک، نقاط ضعفى وجود دارد - بزرگنمائى کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاهنمائى کنند؛ تلقىهاى بدبینانة نسبت به نظام را گسترش بدهند. بهزور میخواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتى یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائى خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوى میشوند، کنارهگیرى میکنند، دست و دلشان به کار نمیرود، مشارکتها کم میشود، پویائى جامعه از دست میرود. این یکى از خطوط کارى دشمن است.
ج) ایجاد تفرقه
"یکى از خطوط دشمن، ایجاد تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحى که بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولین، غیر مسئولین، آحاد مردم، بین خودِ گروههاى روحانى، بین خودِ گروههاى دانشگاهى، بین خودِ جمعها و جمعیتهاى واحدهاى دیگر اجتماعى، و بین اینها با یکدیگر ایجاد اختلاف کنند، و بین مذاهب. نمونههاى فراوانش را دارید مشاهده میکنید که در جامعه هست. این یک مسئله است. خط دشمن خط ایجاد تفرقه است.
د) ایجاد غفلت از دشمن
"مسئلة چهارم - این خط دیگرى است که به نظر ما دشمن بر روى او هم دارد سرمایهگذارى میکند - منصرف کردن ذهن مردم از دشمنىِ دشمن است... اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. یکى از لوازم توجه و ملاحظه براى ضربه نخوردن، دیدن دشمنى است که میخواهد به ما ضربه بزند؛ ما را نباید از این غافل کنند. خط اغفالِ به خصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکى از خطوط القائى و تبلیغاتى دشمن است.
به همین دلیل، ایشان در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان، درک توطئه را نیازمند بصیرت دانسته و میفرمایند: "اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه میشود. ممکن است کسی که در جهت آن توطئهها در داخل کشور محور حرکت قرار میگیرد خودش اصلاً نفهمد. فهمیدن این هم ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به ساز چه کسی میرقصند. ولی، این واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئهها وجود دارد.
بصیرت
?- تأکید بر اصل بصیرت
حضرت آیت الله خامنهای در دیدار با خبرگان و پس از آن در سه دیدار دیگر ـ با مردم چالوس و نوشهر، با جمعی از نخبگان علمی کشو و با دانش آموزان ـ وهمچنین خصوصادردیداراخیربابسیجیان سراسرکشوربر ضرورت داشتن بصیرت درمقابله باتهدیدات نرم به ویژه از سوی نخبگان تأکید میورزند و میفرمایند: "باید بصیرت داشت. آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات و گروههاى سیاسى انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن با بصیرت مواجه بشوند؛ اگر بصیرت و عزم مقابله وجود داشت، خیلى از رفتارهاى ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آن وقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضى از کارها از روى بىبصیرتى است."1
ایشان در دیدار با مردم چالوس و نوشهر با تأکید بیشتر بر این مسأله و لزوم توجه همه گروههای اجتماعی به داشتن بصیرت میفرمایند: "در زندگىِ پیچیدة اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعة ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلة بصیرت اهمیت بدهند"2
ایشان میفرمایند: حرکت از روی بصیرت یک تأکید قرآنی است.
"برادران و خواهران عزیز! خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مکه میفرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حرکت میکنم؛ "قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی"؛ خودِ پیغمبر با بصیرت حرکت میکند، تابعان و پیروان و مدافعان فکر پیغمبر هم با بصیرت.
دردیداراخیررهبری بابسیجیان سراسرکشورهم،ایشان ضمن توصیه مؤکد به همه رسانهها، فعالان سیاسی و مسئولان برای پرهیز از اختلافهای جزئی و غیراصولی تأکید کردند: امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن که هدف آن ایجاد تردید، اختلاف و بدبینی میان آحاد مردم است و مهمترین راههای مقابله با این تهاجم حفظ و تقویت بصیرت، روحیه بسیجی، امید کامل به آینده و مراقبت جدی در تشخیصها است.
?.اهمیت وفایده بصیرت
در رابطه با بصیرت دو سئوال اساسی وجود دارد: اول آنکه فایده حرکت با بصیرت چیست و به عبارتی چرا باید به این مسأله توجه کرد دوم آنکه به چه چیزهایی باید بصیرت داشت. مقام معظم رهبری در پاسخ به سئوال اول به حرکت آگاهانه، خنثی شدن توطئه دشمنان، گمراه نشدن و تمییز حق از باطل به عنوان فواید بصیرت اشاره میفرمایند: "علت این که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کردهام، این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعة جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همة تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند و به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان و لو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد.
3. ابعاد بصیرت
ایشان در پاسخ به سئوال دوم یعنی اینکه ابعاد بصیرت چیست و به چه چیزهایی باید بصیرت پیدا کرد به پنج مورد اشاره میکنند:
"1. بصیرت در هدف، 2. بصیرت در وسیله، 3. بصیرت در شناخت دشمن، 4. بصیرت در شناخت موانع راه، 5. بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن آنها؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، شما میدانید با چه کسى طرفید لذا ابزار لازم را با خودتان برمیدارید.
ایشان همچنین بصیرت را یکی از عناصر لازم برای مبارزه در کنار انگیزه برخاسته از ایمان میدانند: " یک عنصر دیگرى که لازم است، بصیرت است. اگر ملاحظه میکنید بنده مکرر در دیدار جوانها، دانشجویان، قشرهاى مختلف مردم، بر روى بصیرت تکیه میکنم، براى این است که در وضع بسیار مهم امروزِ دنیا و موقعیت استثنائى کشور عزیز ما - امروز در دنیا که موقعیت ممتازى است - هرگونه حرکت عمومى به بصیرتی عمومى احتیاج دارد. البته من این را هم به شما بگویم: امروز بصیرت جوانهاى ما از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثناى انقلاب، یقیناً بیشتر است. خیلى چیزها را شما امروز میدانید، براى شما جزو واضحات است، که آن روزها باید براى جوانها، آنها را شرح میدادیم، بیان میکردیم؛ اما امروز جوانهاى ما اینها را میدانند؛ بصیرت بالاست. در عین حال من بر روى بصیرت تأکید میکنم.
4. بصیرت دشمن شناسی
مقام معظم رهبری در میان این امور که باید مورد توجه قرار گیرد ـ در فضای کنونی جامعه ـ بر دشمن شناسی تأکید ویژهای دارند. ایشان شناخت استکبار جهانی و ابعاد دشمنی و چگونگی تحرکات آن را از مهمترین موضوعاتی میدانند که باید به آنها توجه داشت.
"اولین مسئلة بصیرت این است که این استکبار چیست که باید با آن مبارزه کرد. استکبار یعنى قدرتى یا قدرتهائى در دنیا؛ چون نگاه میکنند به خودشان، مىبینند داراى امکانات پولى و تسلیحاتى و تبلیغاتى هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگى کشورها و ملتهاى دیگر دخالتهاى مالکانه بکنند؛ این معناى استکبار است.
ایشان آمریکا را به عنوان مصداق استکبار معرفی میکنند و آن را نه فقط مسأله ایران بلکه مسأله دنیای اسلام و همه دنیا میدانند.مقام معظم رهبری پس از اشاره به تسلط استکباری آمریکا بر ایران در زمان طاغوت برخی از دشمنیهای سیساله این دولت با انقلاب اسلامی ایران را چنین بر میشمارند: "از همان ماههاى اول، شمشیر را از رو بستند و سفارت شد مرکز توطئه؛ لانة جاسوسى، مرکز ارتباطات مشکوک براى تحریک این و آن، براى اینکه شاید بتوانند جمهورى اسلامى را زمین بزنند؛ شاید بتوانند جمهورى اسلامى را شکست بدهند. این اشتباه بزرگ را آمریکائىها کردند. بعد هم هر چه توانستند و هر چه از دستشان برمىآمد، با جمهورى اسلامى و ملت عزیز و کشور ما کردند، که یک نمونهاش حمله به طبس است؛ یک نمونهاش قضیة سرنگون کردن هواپیماى مسافرى ماست که نزدیک سیصد نفر را در خلیج فارس کشتند - هواپیماى مسافرى را زدند و انداختند توى آب - یک نمونهاش حمله به سکوهاى نفتى ماست - زمانِ ریگان در خلیج فارس به سکوى نفتى ما حمله کردند - یک نمونهاش کمکهاى همهجانبه به صدام بعثى خبیث است، براى اینکه شاید بتوانند او را در جنگ بر ما پیروز کنند و جمهورى اسلامى را ضربه بزنند. از این قبیل اگر بخواهیم براى جنایات آمریکا فهرست درست کنیم، یک کتاب میشود.
5. لبخند آمریکایی
حضرت آیت الله خامنهای برخورد به ظاهر دوستانه آمریکاییها در برخی مقاطع را یک تغییر تاکتیکی برای فریب ایران معرفی کردند که فقط ساده لوحان و عافیتطلبان را فریب میدهد و حقیقت رابطه آمریکا با ایران را همانند حضرت امام خمینی(ره) به رابطه گرگ و میش تشبیه نمودند. "گاهى هم حرفهاى بهظاهر آشتىجویانهاى در این مدت زدند؛ اما هر وقت که لبخندى به روى مسئولین جمهورى اسلامى زدند، وقتى دقت کردیم، دیدیم خنجرى در پشت سرشان مخفى کردهاند؛ از تهدید دست برنداشتهاند؛ نیتشان عوض نشده است. خندة تاکتیکى، لبخند و روى خوش تاکتیکى، فقط بچهها و کودکان را فریب میدهد. یک ملت بزرگ با این تجربه، و مسئولین برگزیدة یک چنین ملتى، اگر فریب بخورند، یا باید خیلی سادهلوح باشند، یا باید غرق در هوا و هوس باشند؛ دنبال زندگى راحت و خوش و همراه با عافیت باشند؛ بخواهند با دشمن بسازند. والّا اگر مسئولین کشور، باهوش، دقیق، مجرب و پخته باشند و دل در گرو منافع ملت با همة وجود داشته باشند، گول لبخند را نمیخورند. ایشان با اشاره به چرخش ظاهری آمریکاییها در دوران ریاست جمهوری اوباما فرمودند: "گفتند، میخواهیم تغییر ایجاد کنیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانى کردم - گفتم اگر دستکش مخملى روى پنجة چدنى کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمیکنیم؛ این هشدار را من آنجا دادم - الان هشت ماه میگذرد. در طول این هشت ماه، آنچه ما دیدیم، برخلاف چیزى بود که اینها به زبان، بهظاهر ابراز میکنند. صورت قضیه این است که بیائید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره، تهدید؛ که اگر مذاکره به این نتیجة مطلوب نرسد، پس چنین و چنان! این شد مذاکره؟! این همان رابطه گرگ و میش است که امام گفت:رابطه گرگ و میش را ما نمیخواهیم.منبع : پژوهشی امنیت و جنگ نرم مرکز مطالعات و اطلاع رسانی شجره طیبه