'آدمها مثل کتابها هستند '
امروز پیکی از جانب روزگار دل نوشته ی از اشنای دور از اهالی گتوند خوزستان به من داد من قیصر را دیده بودم طعم شعر ان را کشیده بودم زادگاه ان را دیده بودم و بر خاک او فاتحه داده بودم و چه راست گفت انکه گفت قیصر شعر ایران به اسمان رفت....
بعضی از آدم ها جلد زرکوب دارند.
بعضی جلد ضخیم و بعضی جلد نازک.
بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ میشوند و بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی از آدم ها ترجمه شدهاند.
بعضی از آدم ها تجدید چاپ میشوند و بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگرند.
بعضی از آدم ها با حروف سیاه چاپ میشوند و بعضی از آدمها صفحات رنگی دارند.
بعضی از آدم ها تیتر دارند، فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشتهاند:
حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضی از آدم ها قیمت روی جلد دارند،
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند و بعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمیشوند.
بعضی از آدم ها را باید جلد گرفت،
بعضی از آدمها را میشود توی جیب گذاشت،
بعضی از آدمها را میتوان در کیف مدرسه گذاشت.
بعضی از آدم ها نمایشنامهاند و در چند پرده نوشته میشوند.
بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی دارند و بعضی از آدمها معلومات عمومی هستند.
بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند و بعضی از آدمها غلط چاپی دارند.
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت.
بعضی از آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.
بعضی از آدم ها مخصوص نوجوانان نوشته میشوند و بعضی مخصوص بزرگسالان.
بعضی از آدم هایی که مخصوص نوجوانان نوشته میشوند خیلی کودکانه و سطحی