سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابراهــــــیم معـــــنوی

طرح سیا برای براندازی تشیع

طرح سیا برای براندازی تشیع

 در آمریکا کتابی به نام «A Plan to Devide and Desolate Theology» چاپ شده است که در آن مصاحبه ی مفصلی از دکتر مایکل برانت معاون ارشد رئیس سابق سیا Bob Wood Words و عضو مهم بخش شیعه شناسی سازمان سیا منتشر شده است. وی در این مصاحبه اسرار از تکان دهنده ای پرده برداشته است و در جریان اتهام کارکنان سیا به فساد مالی بطور ناخودآگاه اعتراف کرده است در این سازمان مبلغ 900 میلیون دلار برای سازمان دهی مبارزه با تشیع اختصاص یافته بوده است. گفتتنی است که دکتر مایکل برانتن مدتی طولانی در بخش مذکور فعالیت داشته ، ولی چندی پیش به خاطر فساد مالی از کار برکنار شده است و او نیز از باب انتقام جویی خیلی از اسرار محرمانه را برملا کرده است.

مصاحبه ی وی به طور بسیار خلاصه چنین است:

انقلاب 1979 ایران ضربه های اساسی به سیاست ما در حاکمیت در کشورهای اسلامی وارد ساخت. پس از ناکامی ما در چند سال اول انقلاب برای کنترل آن و رشد روزافزون بیداری اسلامی و گسترش دامنه ی نفرت علیه غرب و ظهور اثرات جوش و خروش انقلابی در شیعیان کشورهای مختلف بالاخص لبنان، عراق، کویت، بحرین و پاکستان، مقامات بلند پایه ی سیا دور هم جمع شدند. در این جلسات نماینده ی سرویس مخفی مشهور انگلیس Mix نیز شرکت می نمود؛ زیرا انگلیس تجربه ی وسیعی در مطالعه روی کشورها را دارد.

در این گردهمایی ها نتیجه گیری شد که انقلاب ایران فقط نتیجه ی طبیعی سیاست های شاه نبوده است، بلکه در باطن عوامل و حقایق دیگری نیز وجود دارد که محکم ترین آن عوامل ، یکی رهبری سیاسی توسط مرجعیت دینی شیعی و دیگری شهادت حسین نوه ی پیامبر اسلام (ص) در 1400 سال پیش است. حادثه ای که قرن هاست شیعه به یاد آن با غم و اندوه بی نهایت عزاداری می کند. این دو محور است که شیعه را از سایر مسلمانان فعال تر و متحرک تر می سازد. در همین گردهمایی تصویب شد که برای مطالعه ی اسلام شیعی و برای برنامه‌ریزی و کار روی این پروژه یک شعبه ی جداگانه و مستقلی تاسیس شود و نخستین بودجه چهل میلیون دلاری برای آن اختصاص یابد. سپس دکتر مایکل برانت مراحل پروژه را چنین بیان می کند:

1- جمع آوری اطلاعات
2- اهداف کوتاه مدت با تبلیغات علیع شیعه و راه اندازی آشوب های بزرگتر شیعه و سنی، بدین معنی که باید آنها را با اکثریت سنی درگیر کرد تا توجه شان از آمریکا منحرف گردد.
3- اهداف دراز مدت، پایان کار تشیع با عمل براساس اهداف دراز مدت.
4- طبق نقشه در فاز اول محققینی به تمام جهان شیعه اعزام شدند. به عنوان مثال دکتر ساموئیل در پاکستان روز عزاداری های کراچی تحقیق می کرد و مدرک دکترای خود را در همین زمینه اخذ کرد. یک خانم ژاپنی به ننام نکومه هم در کویته ی بلوچستان، بر قوم هزاره و شیعه ی آن دیار تحقیق می کرد و رساله ی دکترای خو را در همین زمینه ارائه نمود. دکتر برانت می گوید: بعد از تحقیقات میدانی و جمع آوری اطلاعات در مورد شیعیان همه ی کشورها، نتایج زیر بدست آمد:

1. مرجعیت:
مراجع شیعه سرچشمه ی اصلی قدرت این مذهب اند. اینان همیشه با تاکید ب اصول شیعه، به شدت از آن محافظت و صیانت می کنند. اینان در تاریخ طولانی تشیع، هیچ وقت با حاکم غیر اسلامی بیعت نکردند و با وی دست دوستی ندادندن. به علت فتوای یک مرجع وقت یعنی آیت الله شیرازی، انگلیس نتوانست داخل ایران شود. بزرگترین مرکز علمی شیعه در عراق بود و چون صدام حسین علی رغم به کارگیری تمام توان خود و سعی و کوشش فراوان نتوانست آن را بخرد و مجبور به بستن آن شد.

این در حالی است که مراکز دیگر علمی در جهان همیشه با حکام وقت همراهی کرده اند. ببینید جایی مثل قم در مرکز ایران، تخت ظلم شاهنشاهی را برچید و اکنون نیز پنجه در پنجه ی آمریکا ی ابر قدرت، زورآزمایی می کند. در لبنان نهضت آیت الله موسی صدر، ارتش های انگلیس ، فرانسه، و اسرائیل را مجبور به فرار کرد. امروز نیز حزب الله لبنان بزرگترین مزاحم اسرائیل در طول تاریخ تاسیس آن دولت به شمار می رود. ما از همه ی این مطالعات به این نتیجه می رسیدیم که رو در رویی مستقیم با شیعه زیانبار و امکان پیروزی در آن بسیار کم است. بنابراین باید به کارهای پشت پرده ای روی آورد و به جای اصل قدیمی انگلیسی ها « تفرقه بینداز و حکومت کن» اصل دیگری تحت عنوان « تفرقه بینداز و نابود کن» را پیش گرفت.

بنابراین باید افرادی که با شیعه اختلاف اعتقادی دارند را بطور منظم و مستحکم علیه شیعه سازمان دهی کرد. باید شایعه ی کافر بودن برانگیز نوشت. باید افراد کم سواد و بی سواد را جمع کرد و آنها تقویت نمود تا وقتی تعداد آنها ( که ستون پنجم ما هستند) به مقدار مناسب رسید، علیه شیعه جهاد مسلحانه آغاز شود. باید چهره ی تشیع، منسوخ شود تا نزد عوام غیر مقبول باشند و در میان عامه مورد نفرت قرار گیرند.

2. عاشورا و عزاداری:
در میان شیعه مراسم عزاداری مرسوم است. آنها به یاد واقعه ی کربلا جمع می شوند و یک نفر سخنرانی و واقعه ی کربلا را بیان می کند و مستمعین هم گوش می کنند. بعد از آن طبقه ی جوان، سینه زنی و عزاداری می کنند. این سخنران و این مستمعین برای ما اهمیت زیادی برخوردار هستند؛ زیرا از همین عزاداری و مجالس است که درمیان شیعه جوش و خروش ، آزادی خواهی و جنگ با باطل به خاطر حق، به وجود می آید. ما به خاطر همین، ده ها میلیون دلار از بودجه ویژه را برای در دست گرفتن سخنرانان و مستمعین اختصاص داده ایم. و این کار چنین تحقق می پذیرد که ابتدا دنبال افرادی از شیعه که پول پرست و دارای عقاید سست و در عین حال دارای شهرت و قدرت تاثیر و نفوذ باشند، می رویم تا به واسطه ی آنهادر عزاداری ها نفوذ پیدا کنیم.

3. برنامه های دقیق و مخرب:
ما از این افراد اهداف زیر را پیگیری می کنیم.

به وجود آوردن و یا سرپرستی مداحانی که معرفت عقاید شیعه را ندارند.
شناسایی و کمک مالی به افرادی از شیعه که بتوانند توسط نوشتارهای خود، عقاید و مراکز علمی شیعه را هدف قرار دهند؛ بنیانهای تشیع را منهدم کرده و آن را اختراع مراجع شیعه وانمود کنند.
اضافه و یا حفظ نمودن رسوماتی در عزاداری که با عقاید شیعه منافات داشته باشد.
عزاداری ها به گونه ای معرفی و مطرح شود که عموم جامعه احساس کنند تشیع، گروهی جاهل و توهم پرست است که در محرم برای انسانهای عادی مزاحمت به وجود می آوند. برای تشریح این جور برنامه ها لازم است پول هنگفتی خرج شود و مداحان خوب تشویق شوند.


و این گونه تشیع که یک مذهب دارای قوت منطقی است تبدیل به مذهبی درویشی محض می شود و از درون، پوک و خالی می گردد و در ذهن عوام الناس نفرت و در خود شیعه افتراق و پراکندگی گسترش می یابد. آنگاه و در نهایت باید توسط نیروهای جهادی بر آنها تیر خلاص زد و نابودشان کرد.

تحقیق و جمع آوری مطالب فراوانی علیه مرجعیت و نشر اشاعه ی آنها توسط نویسنده های پول پرست و بی نام. در این باره باید پول خوبی خرج شود و در میان مداحان و عوام شیعه مواد زیر زمینی پخش و منتشر گردد تا شیعیان دچار آشفتگی و چند دستگی شوند. و با این برنامه ها پیش بینی می شود که در مرحله ی نهایی، صدای اعتراض خود شیعه ها علیه مرجعیت بلند شود تا آنجا که در سال 2010 میلادی دیگر مرجعیت یا به عبارت دیگر مرکزیت اقتدار شیعه که تا کنون سد اصلی جلوی دولتمردان ما بوده اند به وسیله ی خود شیعیان پایان یابد.


سختی جنگ نرم

جنگ نرم ,     نظر
 

سختی جنگ نرم

روح الله عباسپور

جنگ نرم (Soft War) در فرهنگ سیاسی به معنای فروپاشی از درون و در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که «جامعه هدف» یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وا می دارد.

 جنگ نرم با هدف گرفتن فکر و اندیشه ملت‌ها نقش مهمی را در سست نمودن حلقه‌های فکری و فرهنگی جوامع ایفا می‌کند از این رو برخی کارشناسان معتقدند مهمترین ابزار در این رویارویی نهان رسانه‌ها و قلم نویسندگان است.

گروه‌های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده‌های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی این نبرد را تشکیل می‌دهند و می‌توانند به عنوان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب با آشفتگی ذهنی خود، می‌توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.  از این رو این گروه به عنوان یک هدف مورد همواره مورد توجه دشمن است، چرا که دگرگون کردن و نفوذ فکری در نخبگان بی‌بصیرت به صورت خودکار انحراف فکری بسیاری از مردم در در پی دارد و هزینه‌های دشمن را کاهش می‌دهد.

 از دیگر گروه‌های مورد هدف در جنگ نرم همواره دانشجویان و دانشگاهیان بوده‌اند، چرا که جنب و جوش، تحرک و بی‌پروایی این گروه به دلیل برخورداری از عنصر جوانی، کرسی ‌علمی، نفوذ کلام و گستردگی جغرافیایی حضور آنان در کشور هدف، می‌تواند ضمن کم کردن هزینه‌‌ها، دستگاه تبلیغی مناسبی نیز برای دشمن فراهم کند، به همین دلیل بزرگان کشور همواره از جنبش‌های دانشجویی حمایت و آنان را به گسترش فعالیت در زمیه عدالت خواهی تشویق‌ و آنان را به تفکر، تدبر و دوری از افراط و تفریط و پرهیز از اقدامات عجولانه دعوت کرده‌اند.

در جنگ نرم دشمن می‌کوشد تا با آماده کردن افکار عمومی به عنوان یکی از مهمترین عناصر توجیه حرکات سیاسی و نظامی، زمینه را برای رسیدن به اهداف خود توسط عناصر درونی جامعه هدف فراهم کند.

جنگ نرم و طراحی آن پیچیدگی‌ها و درجات خاص خود را دارد به گونه‌ای که در برخی موارد متخصصان این گونه جنگ‌ها می‌توانند با اندکی درنگ نقشه اصلی دشمن را شناسایی و با اطلاع رسانی به هنگام سبب هوشیار شدن اذهان سالم جامعه شوند و به کسانی که بر اساس منطق صحیح و به دور از لجبازی‌های سیاسی می‌اندیشند در ارایه تحلیل کمک کنند.

تاریخچه جنگ نرم دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران باز‌می‌گردد به دوران پس از جنگ‌های تسلیحاتی، فیزیکی و تحریم‌های سنگین اقتصادی. پس از این دوران دشمنان که از مقاومت دلیرانه مردم در پاسداری از مرز و بوم و حکومت خودخواسته خود در بهت فرو رفته بودند خود را با نوعی نظام سیاسی مواجه دیدند که به معادلات سکولاریستی آنان پاسخ‌های آزمایشگاهی نداد و ارزش‌های معنوی را بر ارزش‌های مادی برگزیده جوامع غربی ترجیح داده بود.

نمادهای ارزشی جامعه ایرانی ـ اسلامی و تاثیر آن بر فرهنگ عمومی حاکم بر این جامعه به گونه‌ای بود که در فرمول‌های تجربی غرب‌ساخته پاسخ درست نمی‌داد و معادلات آنها را بهم می‌زد به گونه‌ای که در برخی موارد تهدیدها را تبدیل به فرصتی مناسب برای بهره‌برداری حداکثری ایرانیان می‌کرد، هرچند بوق‌های تبلیغاتی غرب با علم به این مطلب، مساله را آن‌گونه که می‌خواستند و به آنها دیکته شده بود منعکس می‌کردند.

این مساله پریشانی ذهنی سیاستمداران غرب را فراهم کرد و آنان را وادار کرد تا با مطالعه جامعه ایران و نهادها و نمادهای ارزشی موجود در این جامعه به شناخت بهتر و در نتیجه تحلیل صحیح‌تری از آن برسند. بر اساس این اندیشه فعالیت گسترده‌ای با کمک دانشگاه‌ها، موسسات کوچک و اقماری مختلف و کمیته‌های ویژه سرویس‌های امنیتی و دیگر مراکز و نهادها آغاز شد.

دانشگاه‌ها با جذب و بورسیه کردن دانشجویان ایرانی و حمایت از تحقیقات و پایان‌نامه‌های با موضوعات تطبیقی، موسسات و بنیادهای مختلفی چون موسسات آماری، جمعیت‌های دفاع از حقوق بشر، برخی بنگاه‌های خبری و ... با جمع آوری اطلاعات و ارایه تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی و نهادهای جاسوسی و امنیتی با استفاده از شگردهای خود پرونده‌ای از ایران فراهم کردند که مطالعه آن کلیدواژه‌هایی چون دین، معنویت، شهادت‌طلبی، فرهنگ انتظار، امام حسین(ع)، عاشورا، عزاداری، اهل‌بیت(ع)، هیات، امام زمان(عج)، ولایت، ولی فقه و دیگر کلمات را به دست می دهد. آنان فهمیدند در این کلیدواژه‌ها رمزی است که همواره برنامه‌ها، دسیسه‌ها وتوطئه‌هایشان را در ایران با شکست مواجه می‌کند از این رو تک تک این عناصر و نهادهای ارزشی را مورد حمله یا جایگزین‌سازی قرار دادند. لکن این کار با ظرافت خاصی از سوی برخی کج‌فهمان و دگراندیشان داخلی با بیانی به ظاهر علمی و منطقی اما سرشار از مغالطه‌ و سفسطه آغاز شد. طرح مسایلی چون افیون بودن دین، خشونت باربودن شهادت و شهادت طلبی، انتقام کشته‌شدگان بدر و خشونت پیامبر(ص) در این جنگ با شهادت امام حسین(ع) و جریان عاشورا، معصوم نبودن اهل‌بیت(ع)، امکان استیضاح امام زمان(عج)، مخالفت با ولایت مطلقه فقیه و تلاش در مخدوش کردن جایگاه آن از شبهاتی است که بارها و بارها در دوران به اصطلاح اصلاحات بر زبان دگراندیشان معلوم‌الحال در مجامعی که توان پاسخ‌گویی به آنها را نداشتند جاری شد و برخی رسانه‌های چمدان دلار بگیر به ترویج آن پرداختند.

در صحنه سیاسی هم کار به همین منوال پیش رفت. القای ناگزیر بودن ارتباط ذلیلانه با آمریکا و دیگر قدرت‌های استعماری، کامل بودن الگوی غربی دموکراسی، غیردموکراتیک بودن نهادهایی چون شورای نگهبان و ولایت فقیه و ترویج ادبیات سکولار سیاسی در قالب آزادی فعالیت احزاب در داخل از جمله این فعالیت‌ها بود.

اوج فعالیت و تلاش برای از بین بردن این نهادهای ارزشی در بین مردم و به ویژه نسل جوان در دوران اصلاحات صورت گرفت لکن هربار که ماه‌ها یا سال‌ها تلاش دشمنان برای به مخاطره کشیدن یکی از این نهادها می‌رفت تا به نتیجه برسد، رهبری داهیانه یک فقیه هوشیار از جایگاه ولایت فقیه همه چیز را به هم می‌زد و معادلات آنان را به بن‌بست می‌کشانید از این رو نبردی نه تنها آسان که جنگ نرم سخت آغاز شد. هدف در این رویارویی نهان ولی فقیه و جایگاه ولایت فقیه در نظام اسلامی بود، راه‌های مختلف آزمایش شد، از حمله به کوی دانشگاه با عنوان دستور رهبری تا نامه نوشیدن جام زهرو پذیرش ذلت؛ از طرح شبهات کلامی بین دانشجویان تا فحاشی‌ در جلسات خصوصی و شبکه‌های ماهواره‌ای جیره‌خوار، لکن نتیجه به دست آمده در هر مرحله مورد رضایت سران استعمار و اندیشمندان پلیدی واقع نمی‌شد.

در جریان انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری دشمن با درک این نکته که بهترین راه ضربه زدن به این جایگاه استفاده از عناصر نزدیک به آن یا به اصطلاح خودی‌هاست با طرحی پیچیده و با استفاده از همه شرایط سیاسی به وجود آمده در داخل کوشید تا با استفاده از ظرفیت هاشمی رفسنجانی که از یک سو از نزدیک‌ترین مسؤولان نظام به رهبری به شمار می‌رود و از سوی دیگر اختلاف نظر وی با دولت در مسایل مختلف سیاسی، اقتصادی و بین المللی آشکار بود، این مقابله را به نمایش بگذارد و با دامن زدن به آن از سوی عناصر داخلی بیشترین بهره‌ را ببرد.

در این میان کوته‌بینی برخی نامزدهای شکست خورده انتخابات که با حرکات غیرمعمول خود در جهان سیاست آگاهانه یا ناآگاهانه در حال ایجاد گسست در جامعه بودند فضای جامعه را به سمتی سوق داد که زمینه را برای پذیرش شایعات بی اساس آماده کرد. شایعاتی که نمونه‌ آن در اعلام اسامی کشته شدگان اغتشاشات و شکنجه جنسی بازداشت شدگان به سرعت رسانه‌ای و سرانجام دروغ‌پردازی افراد مغرض در آن مشخص شد.

به هر حال هر چند هاشمی رفسنجانی در ابتدا با نوشتن نامه‌ای به مقام معظم رهبری در ایام انتخابات وارد این بازی سیاسی شد و می‌رفت تا ندانسته بخش سخت جنگ نرم دشمن را عملیاتی کند لکن هوشیاری رهبری باز هم این فتنه را در گلوگاه موفقیت خود متوقف کرد و نماز جمعه تاریخی ایشان در 29 خرداد این طرح شوم را نقش برآب کرد و رییس مجلس خبرگان با موضع‌گیری‌های بعدی خود به ویژه در اجلاس رسمی خبرگان در هفته گذشته این پیام را به بدخواهان نظام اسلامی داد که هرگز از چارچوب نظام خارج نمی‌شود و تنها راه‌ برون رفت از مخاطرات و مشکلات جامعه اسلامی پیروی از ولی‌فقیه و تلاش برای حفظ ارکان اساسی نظام است، چرا که فتنه‌ها می‌گذرند ولی نظام با استواری به راه خود ادامه خواهد داد.

فتنه حوادث پس از انخابات نشان داد آنچه نخبگان سیاسی جامعه باید به آن توجه کنند مساله بصیرت است که بارها در کلام رهبری متبلور شده ، چرا که گاهی در جنگ نرم با همه فراست و نخبگی که افراد از خود نشان می‌دهند، فریب پیچیدگی طرح دشمن را می‌خورند و وارد گردونه‌ای می‌شوند که یا زیان جبران‌ناپذیری به بدنه نظام اسلامی وارد می‌کند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع :

1- کتاب جنگ نرم؛ براندازی نرم در کشورهای مدل
2- روزنامه رسالت؛ جنگ نرم آمریکا علیه ایران؛ چیستی و چرایی؛ محمدمهدی انصاری
3- راهکارهای آمریکا در جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران؛ مهسا ماه‌پیشانیان
4- سایت جوان آنلاین، کالبدشکافی روش‌ها؛ از فریب تا سبک زندگی؛ امیر محبیان 


نقش رسانه در جنگ نرم

وبلاگ ولایت عشق
نقش رسانه در جنگ نرم

اصحاب رسانه با هوشمندی مثال‌زدنی خود، که موجب شکست دشمن در 30 سال گذشته شد، در جنگ نرم نیز حفظ منافع ملی، تصویرسازی درست توام با امیدآفرینی ، کمک به تقویت وحدت و انسجام ملی و ایجاد تحرک و نشاط در جامعه و تولیدات موثر رسانه‌ای در دستور کار خود قرار دهند .

9:54- 23 دی 88

بسیاری از کارشناسان معتقدند که با توجه به گستردگی دنیای ارتباطات، امروزه با جنگ رسانه ای نیز روبرو هستیم به شکلی که گفته می شود، هر رسانه ای که قوی تر است می تواند در جهت دهی به افکار عمومی مردم مؤثر عمل کند.

 در جنگ نرم «رسانه ها» ابزار بسیار قوی و کارآمدی محسوب می شوند که با اذعان تاسف باید گفت:در جنگ نرم رسانه ها اغلب در اختیار مراکز ثروت و قدرت هستند و هر آنچه که اربابان خود دیکته می کنند همان را منعکس می نمایند.

 خوب، برای تقویت زیرساخت های فرهنگی و رسانه ها و مقابله با جنگ رسانه ای دنیای غرب، بایستی به نقش رسانه به عنوان یک ابزار مهم و جریان ساز بیش از پیش اهمیت بدهیم و از طرفی دیگر افراد رسانه ای، نیز نسبت به مباحث موجود حساسیت نشان دهند.

یکی از شیوه های جنگ نرم،توسعه بخش عملیاتی آفندی جنگ رسانه ای و گسترش هدفمند شبکه های ماهواره ای است.

بدون شک در جنگ نرم دشمن، نخبگان کشورمان وظایف خطیری برعهده دارند؛ از جمله آنها مشخص نمودن مرز خودی و غیرخودی، اطاعت محض از مقام عظمای ولایت،به عنوان دیده بانی امین و هوشمند و نهادینه نمودن فرهنگ واقع بینی و سطحی و هیجانی برخورد نکردن با مسائل جاری کشور است.

نگاه مدیریتی بحران در رسانه ها ، نگاهی مربوط به شرایط بحرانی موجود بوده و مطمئنا تصمیمات اتخاذ شده توسط آن مدیریت تحت تاثیر شرایط و مصلحت موجود عمل خواهد کرد .

بدیهی است که در کوران تصمیم گیری در زمینه بحرانهای وارده بر یک ایدئولوژی ، عواملی مورد توجه و دقت نظر کارشناسان قرار دارد که تصمیمات نهایی در راستای این عوامل گرفته شده و واکنش مورد نظر صورت می پذیرد .

نحوه نمایش سانه ای و وقوع آن، نوع مخاطب، تاثیرات زود هنگام یا فرسایشی طولانی مدت، وسعت بحران وارده بر مدیریت رسانه است.

تهاجم رسانه ای در زمان ثبات سیاسی ، اقتصادی و نظامی یک ایدئولوژی صورت گرفته یا در شرایط بحرانی آن و بررسی تقویم تاریخی، سیاسی،زمان و شرایط بحرانی به وجود آمده در مدیریت رسانه است.

 و بالاخره نوع تصمیم گیری نهایی و واکنش منطقی در مقابل بحران نرم،از عوامل شکل گرفته شده در مدیریت بحران رسانه می باشند.

خوب،با این تفاسیر ،باید نقش رسانه در جنگ نرم مورد بررسی قرار گیرد.

دنیای امروز عرصه جنگ بین رسانه هاست؛ رسانه کارکردی دوسویه دارد، ولی عملا رسانه های امروزی در خدمت نظام سلطه است .

 رسانه در حوزه های مختلف ، کارکرد متفاوت دارد؛چرا که با استفاده از رسانه ها می توان در جامعه انگیزه و حرکت ایجاد کرد و یا فرهنگ عمومی را پایه ریزی و گسترش داد و همینطور افکار عمومی را در رابطه با موضوع خاصی تبیین کرد .

رسانه می تواند ارتباط دوسویه را بین افراد یک جامعه و حتی جامعه جهانی برقرار کند؛ گرچه قدرتهای استکباری از رسانه برای گسترش نفوذ خود در جامعه جهانی استفاده می کنند .

متاسفانه امروز اکثر رسانه های مطرح و قدرتمند دنیا در اختیار نظام سلطه و در راستای اهداف غیرانسانی آنان قرار دارد؛ ولی رسانه همانند شمشیر دولبه است و کشورهای هدف هم می توانند از آن برای مقابله با توطئه های نظام سلطه بهره ببرند.

گرچه رسانه های نظام سلطه به پیشرفته ترین ابزار روز جهان مجهز هستند، ولی در دهه های اخیر کشورها و ملتهای دیگر هم توانستند با استفاده از رسانه های خود در برابر رسانه های نظام سلطه عرض اندام کنند .

 افزون بر بهره‌گیری که نظام سلطه از رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری پیشین داشته است،اکنون نیز با توجه به تحولی عظیم در بهره‌گیری از ماهواره‌ها ، اینترنت و فرستنده‌های پرتابل و ده‌ها فناوری برتر رسانه‌ای با تجهیزات و ابزار‌ها که در دست سردمداران نظام سلطه است، در جهت تحمیل اراده خود بر ملت‌ها مورد استفاده قرار می‌دهد.

آنچه مسلم است جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملت‌ها تدوین و طراحی شده است.

اما بیشترین کاربرد جنگ رسانه‌ها در هنگامه نبرد‌های نظامی‌شدت یافته و می‌یابد، البته ‌این به آن معنا نیست که ‌این کاربرد از اهمیت رسانه‌ها در دیگر زمان‌ها می‌کاهد، بلکه می‌توان گفت آن جنگی است که در شرایط صلح و نه صلح و جنگ نیز بین قدرت‌ها و دولت‌ها به صورت غیررسمی ‌مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آنجا که قدرت‌ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی ‌را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست ، به جنگ رسانه‌ای روی می‌آوردند و از این ابزار بهره‌برداری می‌کنند.

جنگ رسانه‌ای از جمله جنگ‌های بدون خون‌ریزی و جنگ آرام محسوب می‌شود .

با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمی شود؛ وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است.

پس میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور‌ هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیان‌شان نمی‌شوند.

قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونه‌ای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش می‌یابد.

در این جنگ ، ملت‌ها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار می‌گیرند .

 در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار می گیرد .

وظیفه اصحاب رسانه در این جنگ نرم چیست؟!

 آری، اصحاب رسانه با هوشمندی مثال‌زدنی خود، که موجب شکست دشمن در 30 سال گذشته شد، در جنگ نرم نیز حفظ منافع ملی، تصویرسازی درست توام با امیدآفرینی ، کمک به تقویت وحدت و انسجام ملی و ایجاد تحرک و نشاط در جامعه و تولیدات موثر رسانه‌ای در دستور کار خود قرار دهند .

تردیدی نیست که رسانه‌ها تاثیرگذاری عمیق و سریعی در شکل‌گیری نگرش‌ها و باورها نسبت به مسایل داخلی و بین‌المللی دارند و این مهم با حضور مثبت و فعال در عرصه‌های جهانی با درک موقعیت منطقه‌ای و جهانی ایران اسلامی و روی آوری رسانه‌ها به برخورد حرفه‌ای و رویکرد تولیدی بدون تاثیرپذیری از تبلیغات هدفدار خارجی بهتر و همگون‌تر با منافع محقق خواهد شد.

در این جا قابل تامل است که سیاستگذاران شرایط کار حرفه‌ای رسانه را درک نمایند و به تبع آن نگاهی بازتر در عرصه رسانه‌ها داشته باشند، ارتباط و تعامل بین مدیران و رسانه‌ها تقویت شود، مراکز علمی به رشد دانش و تربیت نیروی انسانی ماهر در عرصه رسانه توجه نمایند، از توسعه زیرساخت‌هایی که موجب تقویت رسانه‌ها می‌شود، حمایت کنند و زمینه‌های توسعه شبکه‌های درون‌مرزی و برون‌مرزی را فراهم نماید و مطالبات دیگر که باید به آن‌ها توجه شود


تاکتیک های پنهان جنگ نرم به روایت دو مقام سابق آمریکایی

جنگ نرم ,     نظر

تاکتیک های پنهان جنگ نرم به روایت دو مقام سابق آمریکایی

دو مقام سابق آمریکایی طی مقاله مشترکی در روزنامه وال استریت ژورنال به بررسی این موضوع پرداختند که «آمریکا چگونه می تواند از اپوزیسیون در ایران حمایت کند و کدام برنامه می تواند در تضعیف جمهوری اسلامی و برنامه اتمی آن موثر باشد».

10:10 - 4بهمن88

کیهان:جیمز کی گلسمن (معاون وزیر امورخارجه در امور دیپلماسی عمومی در دولت بوش) و مایکل دوران (دستیار وزیر دفاع دولت بوش در حوزه دیپلماسی عمومی) در این مقاله تصریح می کنند: موضوع ایران از احتمال بمب گذاری القاعده مهمتر است. اقدام نظامی یا سازش با رژیم ایران هیچ کدام برای مقابله یا تهدید ایران عملی نیست. راه حل سوم، به قدرت رسیدن دولتی ضعیف تر و کمتر متخاصم در ایران است. این راه حل با حوادث پس از انتخابات، عملی تر به نظر می رسد. با این حال آمریکا و متحدانش از توجه جدی به این موضوع شانه خالی کرده اند. سیاستگذاران آمریکایی استدلال می کنند حمایت آشکار از مخالفان به جمهوری اسلامی امکان می دهد تا اعلام کند اپوزیسیون، ماموران آمریکا هستند. با این احوال، آمریکا چگونه می تواند از اپوزیسیون حمایت کند؟
دو مقام سابق آمریکایی در پاسخ سوال مذکور می نویسند: کلید راهگشا برای رسیدن به هدف عمده سیاسی یعنی تغییر ماهیت رژیم، دادن پیام هایی استراتژیک است که حرف و عمل را به هم بیامیزد. هر کاری که انجام می دهیم، هر حرفی که می زنیم و هر کاری که انجام نمی دهیم و هر حرفی که نمی زنیم، باید برای تحقق همین هدف تغییر هماهنگ شود. سیاست مذکور 4 وظیفه جداگانه را در پیش دارد. هدف اول فراهم ساختن حمایت معنوی و آموزش برای انقلاب سبز است. در این زمینه باید طرف های سوم به جای دولت آمریکا نقش اصلی را ایفا کنند. باید به یاد مخالفان و اپوزیسیون آورد که دیگران در اوکراین و گرجستان با طی همان مسیری که آنها می روند، موفق شده اند. به عنوان نمونه باید گزارش هایی منتشر کنیم که در اوکراین یا گرجستان، چه راه هایی کارآیی داشت. توضیحات سرانی نظیر واسلاو هاول از جمهوری چک را نقل کنیم. یا راهنماییهای دگرگونی از طرق مسالمت آمیز را نظیر آنچه جین شارپ زیر عنوان «از دیکتاتوری تا دموکراسی» منتشر کرد، منتشر کنیم یا اثر پیتر اکرمن با نام نیرویی قدرتمند تر. باید مستندهای موجود درباره انتقال قدرت در کشورهای اروپای شرقی را به زبان فارسی دوبله کنیم.
وال استریت ژورنال درباره توصیه های بعدی ادامه می دهد: راه دوم تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران و نسبت دادن آن به جمهوری اسلامی و فساد اقتصادی است. ما باید بگوییم مشکلات اقتصادی نتیجه مدیریت بداقتصادی است همان گونه که اپوزیسیون مشکلات اقتصادی را به سیاست خارجی رژیم مرتبط می کند. راه سوم، انجام اقدامات لازم برای افزایش تماس با ایران و افزایش تماس مخالفان با خارج است. برنامه های رادیو فردا و تلویزیون ماهواره ای صدای آمریکا باید به سرعت تقویت شود و انگلیس را نیز به اقدام مشابه از طریق بی بی سی تشویق کنیم. ما باید به مخالفان در کسب فناوری ارتباطی جدید کمک کنیم.
دو مقام آمریکایی سابق و فعال در حوزه افکار عمومی و جنگ نرم در پایان توصیه می کنند: «باید با اقدامات تبلیغاتی و برخلاف تبلیغات جمهوری اسلامی، اعلام کنیم اصلاح طلبان جریان مردمی و در خدمت کشورشان هستند. باید این تبلیغات را که آمریکا ضعیف شده و می خواهد از طریق ایران، خود را از گرفتاری های خاورمیانه خلاص کند، خنثی کنیم. باید با ادعای جمهوری اسلامی که برنامه هسته ای موجب پیشرفت کشور می شود و غرب دنبال عقب نگاه داشتن ایران است، مقابله کنیم. ما باید افرادی را از داخل ایران به سمینارها دعوت کنیم که حتماً با مخالفت رژیم مواجه خواهد شد و در آن صورت به افکارعمومی ایران بگوییم این رژیم مستقر شماست که می خواهد شما را عقب نگه دارد.»
گفتنی است جیمز گلسمن پیش از این به هنگام حضور در پست معاونت وزارت خارجه آمریکا در امور دیپلماسی عمومی طی سخنانی در موسسه واشنگتن در پیمان خاورنزدیک گفته بود: مردم آمریکا، سیاست خارجی ما را قبول ندارند و اعتماد نمی کنند. ما باید دنبال راضی کردن مردم خود باشیم نه افکارعمومی جهان.


فضای جنگ نرم امروز پیچیدهتر از نبرد عملیات کربلای 5 است

جنگ نرم ,     نظر
فرمانده سپاه 27 محمد رسول‌الله:
فضای جنگ نرم امروز پیچیده‌تر از نبرد عملیات کربلای 5 است

خبرگزاری فارس: فرمانده سپاه 27 محمد رسول‌الله در یادواره شهدای عملیات کربلای 5 با اشاره به اینکه فتنه حال حاضر جامعه بسیار سخت‌تر از دوران دفاع مقدس است، گفت: فضای جنگ نرم امروز بسیار پیچیده‌تر از عملیات کربلای 5 است.


به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس توانا سردار پاسدار حسین همدانی در بیست و سومین یادواره شهدای عملیات کربلای 5 که در مسجد پنبه‌چی همدان برگزار شد اظهار داشت: از 45 شهید مسجد پنبه‌چی 10 شهید متعلق به کربلای 5 هستند و مطمئن باشید که شهدا هرگز احتیاج به برپایی مجلس یادبود ندارند و این مجلس‌ها بیشتر برای ما است که بدانیم و آگاه باشیم که شهدا برای چه خون‌های خود را نثار اسلام و میهن خود کرده‌اند.
وی گفت: اگر شهدا بودند حال چه مدیریتی و چه جایگاهی امروز داشتند و به حق رزمندگان در کربلای 5 توانایی خود را به رخ دنیا کشاندند و در تمام 8 سال دفاع مقدس نیز کربلای 5 در صدر عملیات‌ها قرار داشت.
سردار همدانی افزود: ابعاد موفقیت کربلای 5 در آن سوی مرزها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته بود و دشمن اذعان کرده بود که از پیچیدگی این عملیات حیران است.
فرمانده سپاه 27 محمد رسول‌الله با اشاره به اینکه بیشتر دشمن بعثی در عملیات کربلای 5 زمین شلمچه با رزمندگان به دلیل مین‌ها، باتلاق‌ها و سیم خاردارها در جنگ بود گفت: جای جای شلمچه بوی خون شهدا می‌دهد و در این سرزمین نیازی به زیارت عاشورا و ذکر خواندن نیست زیرا که قدم به قدم آن پیکر شهدا جای گرفته است.
سردار همدانی با بیان اینکه طول و عرض جغرافیایی شلمچه برخلاف عملیات بیت‌المقدس و فتح‌المبین بسیار وسیع نبود و وسعتی کوچک را در بر داشت افزود: جنگیدن در عملیات کربلای 5 و سرزمین شلمچه بسیار سخت بود بطوریکه دشمن هیچ تردیدی نداشت که ما در این عملیات پیروز نخواهیم شد.
سردار همدانی با بیان اینکه داوطلب شدن برای عبور از سرزمین شلمچه با وجود مین‌های ضد نفر، ضد خودرو، سیم خاردارها و در نهایت آب گرفتگی که توسط دشمن صورت پذیرفته بود فقط با تاسی از فرهنگ عاشورا امکان داشت گفت: زمین شلمچه غیرقابل عبور بود و رزمندگان در نهایت بیش از 40 شب و روز در عملیات کربلای 5 با دشمنان بعثی جنگیدند
سردار همدانی با اشاره به اینکه در عملیات کربلای 5 معروف است که ماشین جنگی عراق از کار افتاد و بعد از این عملیات دنیا به وحشت افتاد افزود: بعد از عملیات کربلای 5 توطئه‌های منافقین شروع شد و این در حالی بود که سقوط هواپیمای مسافربری کشورمان و در نهایت انهدام کشتی‌هایمان را دشمن بعثی آغاز کرده بود.
وی با بیان اینکه بعد از عملیات کربلای 5 برای نخستین بار قطعنامه صلح را به سود کشورمان صادر کردند و در نهایت پس از یک سال این قطعنامه را پذیرفتیم گفت: تا قبل از عملیات کربلای 5 کشورهای عرب و منطقه و جهان غرب علیه جنگ کشورمان سکوت کرده بودند چون تصور داشتند که ایران در این جنگ پیروز نخواهد شد و حال فهمیده بودند که دیگر اگر به ایران فرصت دهند رزمندگان به مرزهای بین‌المللی خواهند رسید.
سردار همدانی اظهار داشت: شهدا به واقع امامزادگان عشق هستند زیرا که فقط برای خدا و قرب الهی در جبهه‌های دفاع مقدس می‌جنگیدند.
وی با اشاره به اینکه رسالت امروز شما پدران و جوانان سخت‌تر از نبرد کربلای 5 است گفت: کمین های امروز جنگ نرم وسیع‌تر و بیش‌تر از کربلای 5 بوده زیرا دشمن امروز در درون ماست در حالیکه آن زمان دشمن در مقابل قرار داشت.
سردار همدانی با بیان اینکه در دفاع مقدس کسی اگر مجروح و شهید می شد باعث افتخار خانواده بود ولی حال اگر کسی در جنگ نرم مجروح شود خانواده او احساس حقارت می‌کنند افزود: در جنگ نرم کسی که کشته شود جاسوس نام می گیرد و در واقع جنگ نرم مغزها، قلب‌ها و اعتقادات ما را نشانه گرفته است.
وی با اشاره به اینکه در جنگ نرم دشمن شک و تردید در جامعه ایجاد می‌کند و ارزش‌ها را از فرزندان ما می‌گیرد گفت: عبور از میدان مین‌های جنگ نرم بصیرت و اعتقاد و باورهای قوی می‌خواهد لذا می‌بینیم که امروز به همه باورهای ما حمله کرده‌اند.
سردار همدانی اظهار داشت: امروز هر کسی در خانه خود می‌تواند سنگری را با تولید روشنگری و قلمش در برابر جنگ نرم دشمنان ایجاد کند زیرا صلاح جنگ نرم همان رسانه‌ها، قلم‌ها، هنرمندان، سخنرانان هستند و نخبگانی بودند که متاسفانه از مردم جا ماندند.
وی با اشاره به اینکه امیرمومنان می‌فرماید که وقتی فتنه روی می‌دهد برخی از نخبگان از صحنه خارج می‌شوند حال می‌خواهد این افراد همسر شهید و یا آیت‌الله باشند افزود: در تاریخ اسلام نیز زبیرها و طلحه‌ها را داشتیم که 25 سال از علی (ع) حمایت و دفاع کردند ولی در نهایت با وجود لقب رفیعی که پیامبر به آنها داده بود در مقابل حق زمانه آن روز جامعه مسلمین یعنی امیرمومنان ایستادند.
سردار همدانی با بیان اینکه امروز در کف خیابان‌ها برخی رزمندگان سابق، جانباز، همسر شهید، مبارزین قبل از انقلاب به دلیل نداشتن بصیرت جلوی ما می‌ایستند گفت: شمر ذالجوشن نیز جانباز جنگ‌های علی بود و حال با وجود 8 سال دفاع مقدس داشتن عاشورا و تاریخ اسلام باید از این رویدادها عبرت گرفت که خلاف این امر اگر روی دهد گناه ما چند برابر است.
وی اظهار داشت: شهدا چراغ و راهنما هستند و یک راه بیشتر نداریم و آن نیز راه حق‌تعالی است که آن نیز پیچ و خم‌های بسیاری دارد.
سردار همدانی به خاطره‌ای از رزمندگان گردان مسلم بن عقیل در عملیات بیت‌المقدس اشاره کرد و گفت: در آزادسازی خرمشهر این گردان باید تانک‌های دشمن را منهدم می‌کرد تا گردان‌های دیگر می‌ـوانستند پیش روی کنند.
وی با بیان اینکه تانک‌های عراقی از زمین و هوا روی رزمندگان آتش می‌ریختند و این در حالی بود که دشمن بعثی باور نداشت که رزمنده‌ها بتوانند موفق شوند افزود: شهدا با تمام سختی‌ها و آتش‌های دشمن و با وجود اینکه برخی از آنها دست‌ها و سرهای هم‌رزمانشان را می‌دیدند که در گوشه‌ای افتاده با این حال در فرصت‌های کوتاهی که پیدا می‌کردند با روحیه خداجوی خود با همدیگر مزاح می‌کردند.
سردار همدانی با اشاره به اینکه رزمندگان در شب قبل از عملیات بر اثر غذای فاسد مسموم شده بودند ولی با این حال با رشادت در مقابل دشمنان می‌جنگیدند افزود: شهدا بسیار سخت می‌جنگیدند تا جایی که شهید همت با شهید محمود شهبازی بر اثر شدت جنگ از همدیگر خداحافظی کردند زیرا آتش دشمن آنقدر بود که دیگر امیدی به دیدن یکدیگر نداشتند.
وی اظهار داشت: شهید دستغیب وقتی فهمیده بودند که رزمندگان پشت به جبهه به خاطر شرایط سخت جنگ نماز خوانده بودند در یکی از خطبه‌ها به آنها خطاب کرده بود که حاضرم 70 سال نماز خود را با دو رکعت نماز شما رزمندگان معامله کنم و این در حالی بود که این شهید بزرگ حاضر بود این معامله را با وجود فقیهی و بزرگی و مجتهدی خود با رزمندگان اسلام به خاطر اصلاح‌شان در جبهه‌ها انجام دهد.
انتهای پیام/ منبع خبرگزاری فارس


دغدغه های رهبری پیرامون جنگ نرم

 
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی خود درتاریخ 4/6/88 چنین می فرمایند. " امروز ‏جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم - که دیدم ‏همین تعبیر «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به این نکات توجه دارید؛ ‏این خیلى براى ما مایه‏ى خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان ‏بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرى‏اند. یعنى شما افسران جوانِ جبهه‏ى مقابله‏ى با جنگ نرمید.‏ اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، این ها ‏چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ‏ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‏تان، فکرى‏تان، در اتاقهاى فکرتان ‏بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و ‏جمهورى اسلامى است در مقابله‏ى با یک حرکت همه‏جانبه‏ى متکى به زور و تزویر و پول و ‏امکانات عظیم پیشرفته‏ى علمىِ رسانه‏اى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.‏ آنها براى حمله‏ى به جمهورى اسلامى استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها ‏استدلال تامى است. در یک نقطه‏ى بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائى، یعنى این نقطه‏ى ‏خاورمیانه، خلیج فارس، دریاى سرخ، شمال آفریقا، بخشى از مدیترانه - این حوزه‏ى عظیمى ‏است دیگر - مجموعه‏ى امت اسلامى واقع شده.‏ ‏ همچنین ایشان می فرماید:‏ ‏ مگر آن وقتى که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمى، از لحاظ اقتصادى، از ‏لحاظ امنیتى به نقطه‏اى برسانید که امکان آسیب پذیرى‏اش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار ‏می کشند و توطئه‏ها تمام خواهد شد.‏ ودر بخش دیگری می فرمایند: حالا شما جوانانى که گفتیم افسران جوان مقابله‏ى با جنگ نرم ‏هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونى چیست؛ خوب، ‏خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابله‏ى با نفاق جدید، یا تعریف عدالت. من اینجا بیایم ‏بنشینم یک بحث فلسفى بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جورى است. وباز می فرمایند: ‏عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‏ى جنگ نرم، یکى‏اش نگاه خوشبینانه و ‏امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضى‏تان به جاى پدربزرگ شما ‏هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - ‏مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه ‏نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده‏اى دارد» شد، به دنبالش ‏بى‏عملى، به دنبالش بى‏تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ ‏همانى است که دشمن میخواهد.‏
معظم له درتاریخ 8/6/88در دیدار با اساتید در آن خصوص می فرمایند: ما با جنگ نرم، با ‏مبارزه‏ى نرم از سوى دشمن مواجهیم، که البته خود جوانها هم همین را هى گفتند؛ مکرر قبل از ‏اینکه بنده بگویم، آنها هم هى گفتند و همه این را می دانستند. آنى که من اضافه کردم این بود ‏که گفتم: در این جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، افسران جوان این جبهه‏اید. نگفتیم سربازان، ‏چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنى سرباز ‏هیچگونه از خودش تصمیم‏گیرى و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم ‏هم فرماندهانِ طراح قرارگاه‏ها و یگانهاى بزرگ، چون آنها طراحى‏هاى کلان را می کنند. افسر ‏جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست مى‏بینید؛ با جسم خود و ‏جان خود صحنه را مى‏آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران ‏جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم مى‏بینند، در ‏چهارچوب هم کار می کنند. خوب، با این تعریف، استاد دانشگاه چه رتبه‏اى دارد؟ اگر در ‏زمینه‏هاى مسائل اجتماعى، مسائل سیاسى، مسائل کشور، آن چیزهائى که به چشم باز، به ‏بصیرت کافى احتیاج دارد، جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبه‏ى ‏بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرمانده‏اى هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست ‏شناسائى بکنید؛ هدفهاى دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاه‏هاى دشمن، آنچنانى که خود او ‏نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحى کلان بکنید و در این طراحى کلان، حرکت کنید. در ‏رتبه‏هاى مختلف، فرماندهانِ بالا این نقشها را ایفا میکنند.‏
 اما حضرت ایشان در دیدار شعرادر تاریخ (????/??/??) جزئی تر مطلب را بیان می فرمایند: من ‏به شما عرض می کنم که این حرکت عظیم انقلاب اسلامى، یک حرکت تمام شده نیست. حالا ‏یک گوشه‏ى از لشکر آن من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب ‏می شویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛( فتح: آیه7) لشکر او زمین و آسمان نمی شناسد؛ «و کان ‏اللَّه عزیزا حکیما»؛( فتح: آیه7) خدا عزیز است - عزیز یعنى غالبِ لایغلب، یعنى بی‏نیاز از همه - من ‏و شما هم حالا یک گوشه‏اى از کار را در دست می گیریم. این حرکت عظیمى که با انقلاب اسلامى ‏شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى ‏که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، می ‏گویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را ‏من امروز نمی زنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفته‏ام؛ بارها و بارها. علت ‏این است که من صحنه را می‏بینم؛ چه بکنم اگر کسى نمی‏بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم ‏می‏بینم صحنه را، می‏بینم تجهیز را، می‏بینم صف‏آرایی‏ها را، می‏بینم دهانهاى با حقد و غضب ‏گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه‏ى این ‏آرمانها و علیه همه‏ى آن کسانى که به این حرکت دل بسته‏اند را؛ اینها را انسان دارد می‏بیند، ‏خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه‏ى مجموعه‏ى ‏فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفه‏ى مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگویید، خوب بگویید. من ‏همیشه تکیه بر این می کنم: بایستى قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستى تمام عیار توى ‏میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.‏ می‌بینید، دیگران با این کارهاى هنرمندانه‏اى که بعضاً دارند، دارند یک باطلهایى را تبلیغ می ‏کنند؛ شگفت اینکه ما هم همان حرفها را قبول می کنیم! همین سریال کره‏اى که دارد پخش می ‏شود و همه دارند آن را می‏بینند، یک تاریخ‏سازى و افسانه‏ى باطل است؛ آدم اگر بخواهد توى ‏شاهنامه بگردد و این جور داستانى را پیدا کند، ده پانزده تا از این داستانها می شود پیدا کرد. ‏منتها طرف هنر به کار برده؛ وقتى کسى هنرمندانه کار می کند، پاداشش همین است که ‏جنابعالى هم که هیچ علاقه‏اى به آن تاریخ و به آن فرهنگ ندارید، می‏نشینید و با کمال علاقه ‏گوش می کنید و خواهى نخواهى آن فرهنگ را جذب می کنید! این خاصیت هنر خوب است.‏

محورهای مدنظر رهبری عبارتنداز:

الف) مخدوش کردن نقاط قوت

"یکى این است که نشانه‌‌هاى امید را مخدوش کنند؛ مورد خدشه قرار بدهند، که از جمله همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدى مردم، یک چیز امید بخشى است، یک چیز مهمى است.

ب) بزرگنمایی نقاط ضعف و القاء یأس

"متقابلاً نقاط ضعف کوچکى که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را - نمی‌‌گوئیم هم کوچک، نقاط ضعفى وجود دارد - بزرگ‌‌نمائى کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاه‌‌نمائى کنند؛ تلقى‌‌هاى بدبینانة نسبت به نظام را گسترش بدهند. به‌‌زور می‌خواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتى یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائى خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوى می‌شوند، کناره‌‌گیرى می‌کنند، دست و دلشان به کار نمی‌‌رود، مشارکتها کم می‌شود، پویائى جامعه از دست می‌رود. این یکى از خطوط کارى دشمن است.

ج) ایجاد تفرقه

"یکى از خطوط دشمن، ایجاد تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحى که بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولین، غیر مسئولین، آحاد مردم، بین خودِ گروه‌‌هاى روحانى، بین خودِ گروه‌‌هاى دانشگاهى، بین خودِ جمعها و جمعیتهاى واحدهاى دیگر اجتماعى، و بین اینها با یکدیگر ایجاد اختلاف کنند، و بین مذاهب. نمونه‌‌هاى فراوانش را دارید مشاهده می‌کنید که در جامعه هست. این یک مسئله است. خط دشمن خط ایجاد تفرقه است.

د) ایجاد غفلت از دشمن

"مسئلة چهارم - این خط دیگرى است که به نظر ما دشمن بر روى او هم دارد سرمایه‌‌گذارى می‌‌کند - منصرف کردن ذهن مردم از دشمنىِ دشمن است... اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. یکى از لوازم توجه و ملاحظه براى ضربه نخوردن، دیدن دشمنى است که می‌خواهد به ما ضربه بزند؛ ما را نباید از این غافل کنند. خط اغفالِ به خصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکى از خطوط القائى و تبلیغاتى دشمن است.

به همین دلیل، ایشان در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان، درک توطئه را نیازمند بصیرت دانسته و می‌‌فرمایند: "اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه می‌‌شود. ممکن است کسی که در جهت آن توطئه‌ها در داخل کشور محور حرکت قرار می‌‌گیرد خودش اصلاً نفهمد. فهمیدن این هم ذکاوت می‌‌خواهد. بعضی‌ها این ذکاوت را ندارند. ما آدم‌ها را تجربه کردیم؛ نمی‌‌‌فهمند دارند به ساز چه کسی می‌‌رقصند. ولی، این واقعیت را عوض نمی‌‌‌کند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئه‌ها وجود دارد.

بصیرت

?- تأکید بر اصل بصیرت

حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدار با خبرگان و پس از آن در سه دیدار دیگر ـ با مردم چالوس و نوشهر، با جمعی از نخبگان علمی کشو و با دانش آموزان ـ وهمچنین خصوصادردیداراخیربابسیجیان سراسرکشوربر ضرورت داشتن بصیرت درمقابله باتهدیدات نرم به ویژه از سوی نخبگان تأکید می‌ورزند و می‌فرمایند: "باید بصیرت داشت. آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات و گروه‌‌هاى سیاسى انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن با بصیرت مواجه بشوند؛ اگر بصیرت و عزم مقابله وجود داشت، خیلى از رفتارهاى ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آن وقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضى از کارها از روى بى‌‌بصیرتى است."1

ایشان در دیدار با مردم چالوس و نوشهر با تأکید بیشتر بر این مسأله و لزوم توجه همه گروه‌های اجتماعی به داشتن بصیرت می‌فرمایند: "در زندگىِ پیچیدة اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمی‌‌شود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعة ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلة بصیرت اهمیت بدهند"2

ایشان می‌فرمایند: حرکت از روی بصیرت یک تأکید قرآنی است.

"برادران و خواهران عزیز! خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مکه می‌فرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حرکت می‌کنم؛ "قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی"؛ خودِ پیغمبر با بصیرت حرکت می‌‌کند، تابعان و پیروان و مدافعان فکر پیغمبر هم با بصیرت.

دردیداراخیررهبری بابسیجیان سراسرکشورهم،ایشان ضمن توصیه مؤکد به همه رسانه‌ها، فعالان سیاسی و مسئولان برای پرهیز از اختلاف‌های جزئی و غیراصولی تأکید کردند: امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن که هدف آن ایجاد تردید، اختلاف و بدبینی میان آحاد مردم است و مهمترین راه‌های مقابله با این تهاجم حفظ و تقویت بصیرت، روحیه بسیجی، امید کامل به آینده و مراقبت جدی در تشخیص‌ها است.

?.اهمیت وفایده بصیرت

در رابطه با بصیرت دو سئوال اساسی وجود دارد: اول آنکه فایده حرکت با بصیرت چیست و به عبارتی چرا باید به این مسأله توجه کرد دوم آنکه به چه چیزهایی باید بصیرت داشت. مقام معظم رهبری در پاسخ به سئوال اول به حرکت آگاهانه، خنثی شدن توطئه دشمنان، گمراه نشدن و تمییز حق از باطل به عنوان فواید بصیرت اشاره می‌‌فرمایند: "علت این که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کرده‌ام، این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعة جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت می‌‌کنند و قدم برمی‌دارند، همة تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند می‌‌شود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمی‌‌تواند آنها را گمراه کند و به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان و لو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم می‌‌گذارد.

3. ابعاد بصیرت

ایشان در پاسخ به سئوال دوم یعنی اینکه ابعاد بصیرت چیست و به چه چیزهایی باید بصیرت پیدا کرد به پنج مورد اشاره می‌‌‌کنند:

"1. بصیرت در هدف، 2. بصیرت در وسیله، 3. بصیرت در شناخت دشمن، 4. بصیرت در شناخت موانع راه، 5. بصیرت در شناخت راه‌هاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن آنها؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، شما می‌‌دانید با چه کسى طرفید لذا ابزار لازم را با خودتان برمی‌دارید.

ایشان همچنین بصیرت را یکی از عناصر لازم برای مبارزه در کنار انگیزه برخاسته از ایمان می‌‌دانند: " یک عنصر دیگرى که لازم است، بصیرت است. اگر ملاحظه می‌کنید بنده مکرر در دیدار جوانها، دانشجویان، قشرهاى مختلف مردم، بر روى بصیرت تکیه می‌کنم، براى این است که در وضع بسیار مهم امروزِ دنیا و موقعیت استثنائى کشور عزیز ما - امروز در دنیا که موقعیت ممتازى است - هرگونه حرکت عمومى به بصیرتی عمومى احتیاج دارد. البته من این را هم به شما بگویم: امروز بصیرت جوانهاى ما از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثناى انقلاب، یقیناً بیشتر است. خیلى چیزها را شما امروز می‌دانید، براى شما جزو واضحات است، که آن روزها باید براى جوانها، آنها را شرح می‌دادیم، بیان می‌کردیم؛ اما امروز جوانهاى ما اینها را می‌دانند؛ بصیرت بالاست. در عین حال من بر روى بصیرت تأکید می‌کنم.

4. بصیرت دشمن شناسی

مقام معظم رهبری در میان این امور که باید مورد توجه قرار گیرد ـ در فضای کنونی جامعه ـ بر دشمن شناسی تأکید ویژه‌ای دارند. ایشان شناخت استکبار جهانی و ابعاد دشمنی و چگونگی تحرکات آن را از مهم‌ترین موضوعاتی می‌دانند که باید به آنها توجه داشت.

"اولین مسئلة بصیرت این است که این استکبار چیست که باید با آن مبارزه کرد. استکبار یعنى قدرتى یا قدرتهائى در دنیا؛ چون نگاه می‌کنند به خودشان، مى‌بینند داراى امکانات پولى و تسلیحاتى و تبلیغاتى هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگى کشورها و ملتهاى دیگر دخالتهاى مالکانه بکنند؛ این معناى استکبار است.

ایشان آمریکا را به عنوان مصداق استکبار معرفی‌ می‌‌کنند و آن را نه فقط مسأله ایران بلکه مسأله دنیای اسلام و همه دنیا می‌‌دانند.مقام معظم رهبری پس از اشاره به تسلط استکباری آمریکا بر ایران در زمان طاغوت برخی از دشمنی‌های سی‌ساله این دولت با انقلاب اسلامی ایران را چنین بر می‌‌شمارند: "از همان ماه‌هاى اول، شمشیر را از رو بستند و سفارت شد مرکز توطئه؛ لانة جاسوسى، مرکز ارتباطات مشکوک براى تحریک این و آن، براى اینکه شاید بتوانند جمهورى اسلامى را زمین بزنند؛ شاید بتوانند جمهورى اسلامى را شکست بدهند. این اشتباه بزرگ را آمریکائى‌ها کردند. بعد هم هر چه توانستند و هر چه از دستشان برمى‌آمد، با جمهورى اسلامى و ملت عزیز و کشور ما کردند، که یک نمونه‌اش حمله به طبس است؛ یک نمونه‌اش قضیة سرنگون کردن هواپیماى مسافرى ماست که نزدیک سیصد نفر را در خلیج فارس کشتند - هواپیماى مسافرى را زدند و انداختند توى آب - یک نمونه‌اش حمله به سکوهاى نفتى ماست - زمانِ ریگان در خلیج فارس به سکوى نفتى ما حمله کردند - یک نمونه‌اش کمکهاى همه‌جانبه به صدام بعثى خبیث است، براى اینکه شاید بتوانند او را در جنگ بر ما پیروز کنند و جمهورى اسلامى را ضربه بزنند. از این قبیل اگر بخواهیم براى جنایات آمریکا فهرست درست کنیم، یک کتاب می‌‌شود.

5. لبخند آمریکایی

حضرت آیت الله خامنه‌ای برخورد به ظاهر دوستانه آمریکایی‌ها در برخی مقاطع را یک تغییر تاکتیکی برای فریب ایران معرفی کردند که فقط ساده لوحان و عافیت‌طلبان را فریب می‌‌دهد و حقیقت رابطه آمریکا با ایران را همانند حضرت امام خمینی(ره) به رابطه گرگ و میش تشبیه نمودند. "گاهى هم حرفهاى به‌ظاهر آشتى‌جویانه‌اى در این مدت زدند؛ اما هر وقت که لبخندى به روى مسئولین جمهورى اسلامى زدند، وقتى دقت کردیم، دیدیم خنجرى در پشت سرشان مخفى کرده‌اند؛ از تهدید دست برنداشته‌اند؛ نیتشان عوض نشده است. خندة تاکتیکى، لبخند و روى خوش تاکتیکى، فقط بچه‌ها و کودکان را فریب می‌دهد. یک ملت بزرگ با این تجربه، و مسئولین برگزیدة یک چنین ملتى، اگر فریب بخورند، یا باید خیلی ساده‌لوح باشند، یا باید غرق در هوا و هوس باشند؛ دنبال زندگى راحت و خوش و همراه با عافیت باشند؛ بخواهند با دشمن بسازند. والّا اگر مسئولین کشور، باهوش، دقیق، مجرب و پخته باشند و دل در گرو منافع ملت با همة وجود داشته باشند، گول لبخند را نمی‌‌‌خورند. ایشان با اشاره به چرخش ظاهری آمریکایی‌ها در دوران ریاست جمهوری اوباما فرمودند: "گفتند، می‌خواهیم تغییر ایجاد کنیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانى کردم - گفتم اگر دستکش مخملى روى پنجة چدنى کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمی‌‌کنیم؛ این هشدار را من آنجا دادم - الان هشت ماه می‌گذرد. در طول این هشت ماه، آنچه ما دیدیم، برخلاف چیزى بود که اینها به زبان، به‌ظاهر ابراز می‌کنند. صورت قضیه این است که بیائید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره، تهدید؛ که اگر مذاکره به این نتیجة مطلوب نرسد، پس چنین و چنان! این شد مذاکره؟! این همان رابطه گرگ و میش است که امام گفت:‌رابطه گرگ و میش را ما نمی‌‌‌خواهیم.منبع :  پژوهشی امنیت و جنگ نرم مرکز مطالعات و اطلاع رسانی شجره طیبه


جنگ نرم؛ تبیین مفهومی، پیشینه تاریخی و تاکتیکها

 

محمد قربانی

تبیین مفهومی

 مفهوم جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود دارای تعریفی واحد که مورد پذیرش همگان باشد نیست و تا حدی تلقی و برداشت افراد، جریان ها و دولت های گوناگون از جنگ نرم متفاوت است.

جان کالینز، تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن را برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود» . می داند. (1)

ارتش ایالات متحده در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: «جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد».

با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه «قدرت نرم» نسبت می دهند.

وی در سال 1990 میلادی در مجله «سیاست خارجی» شماره 80 ، قدرت نرم را «توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال 1986 در کتاب «اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل» به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال 2004، تحت عنوان «قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی» منتشر نمود.

بنابراین جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است.

پیشینه تاریخی

به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، سپاهیان کیدئون با افزایش چندین برابری مشعل های لشکریان، باعث فریب و ترس مادها شدند و در نتیجه بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یافتند.

با این وجود «جنگ نرم» با مختصات تئوریک و پراتیک جدید خود بعد از شروع جنگ سرد Cold War و در اوج آن یعنی در دهه 1970 با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم ارتباطات از جمله جوزف نای، هارولد لاسول، جان کالینز، اعضای برجسته آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) Central Intelligence Agency (CIA و فرماندهان ارشد پنتاگون با تاسیس مرکزی تحت عنوان «کمیته خطر جاری» طراحی ، تدوین وعملیاتی شد که مهمترین هدف آن بمباران تبلیغاتی علیه بلوک شرق و به ویژه شوروی بود که ظاهراً بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این کمیته به «کمیته صلح جاری» تغییر کرده و همچنان فعال است و کانون تهاجمات روانی آن جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران و هواداران منطقه ای آن از جمله حزب اله، حماس و کشورهای دوست ایران می باشد.

کشور ما به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی، اصالت نژادی، وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت جمعیت، امکانات نظامی، اقتدار سیاسی، نفوذ منطقه ای و بین المللی، منابع طبیعی، سرمایه اجتماعی، درایت وتوانمندی رهبران فرهنگی وسیاسی، یکپارچگی انسجام ملی و مهمتر از همه تمسک به فرهنگ و مکتب اهل بیت علیهم السلام و التزام به نظریه ولایت فقیه الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عامل مهمی در بیداری و خیزش ملت های اسلامی منطقه است. بنابراین غرب و در راس آن ایالات متحده کانون حملات نرم و براندازانه خود را متوجه ایران اسلامی کرده اند و در کنار تحمیل 8 سال جنگ تحمیلی، کودتاهای گوناگون، حمایت از گروه های ضد انقلابی و ایجاد اغتشاش در کشور، از انواع متدهای جنگ نرم در حوزه های گوناگونی از جمله سینما، تئاتر، رمان و ادبیات داستانی، شعر، رسانه های دیجیتالی، گروه های مجازی و حقیقی، معنویت های ساختگی و عرفان های دروغین و... بهره برده اند که در مجال خود به تفصیل به این عرصه ها خواهیم پرداخت.

تاکتیک های جنگ نرم

1) برچسب زدن

بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند. گاهی هدف از این عملکرد، آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شوند، برای آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.(4)

به عنوان مثال ، رسانه های کشورهای غربی با منفی سازی مفهوم «بنیادگرایی» Fundamentalism و اطلاق آن به کشورهای اسلامی ، سعی دارند چهره منفی ای از این کشورها در اذهان عمومی مخاطبین خود القاء و ایجاد کنند.

برچسب زنی یا اسم گذاری (برچسب به یک فکر و یا عقیده زدن) برای تحریک به رد فکری و اندیشه ای بدون بررسی شواهد مورد استفاده قرار گیرد.(5)

به عنوان مثال غربی ها به مقاومت مشروع مردم مظلوم فلسطین و لبنان، برچسب تروریسم می زنند و حملات ایران از این مبارزین را حمایت از تروریسم می نامند و با تبلیغات رسانه ای افکارعمومی را دستکاری می کنند.

2) تلطیف و تنویر

از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.(6)

رسانه های ارتباط جمعی از سویی مفهوم «حقوق بشر و آزادی» را پر فضیلت جلوه داده و از سوی دیگر غرب را مهد‌ آزادی و مدافع حقوق بشر قلمداد می کنند در حالیکه بیشترین نقص حقوق بشر و آزادی در این کشورها صورت می گیرد.

3) انتقال

انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.

استفاده از نمادهای مذهبی و یا ملی و انتساب به اشخاص و جریان هایی که مورد احترام توده های عمومی مردم هستند تاکتیک انتقال نامیده می شود.

در این تاکتیک از ابزارهای گوناگون از جمله طنز، کایکاتور، داستان کوتاه، شعر و موسیقی و... استفاده می شود.

4) تصدیق

تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.(7)

حمایت اشخاص معروف (سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و...) و گروههای فرهنگی، سیاسی واجتماعی از فردی یا جریانی تصدیق نامیده می شود.

5) شایعه

شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد. به عبارتی شایعه در جایی ایجاد می شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد می شود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد.

هر شایعه در برگیرنده بخش قابل توجهی از واقعیت می تواند باشد (تاکتیک تسطیح در شایعه سازی) ولی ضریب نفوذ آن بستگی به درجه ابهام و اهمیت آن دارد. در واقع هرچقدر شایعه پیرامون مسائل «مبهم» و «مهم» باشد همان مقدار ضریب نفوذ آن افزایش می یابد.

با توجه به موضوع و جامعه هدف، شایعات گوناگونی تولید می شوند که عبارتند از شایعات تفرقه افکن، هراس آور، امید بخش، آتشین، خزنده، دلفینی یا غواصی(که به تناسب زمان تولید و بعد از تاثیر گذاری برای مدتی خاموش و دوباره با ایجاد زمینه های ذهنی لازم در جامعه، ایجاد می شود)

در شایعه سازی از تاکتیک های گوناگون از جمله تسطیح، همانند سازی، برجسته سازی (بزرگنمایی) و... نیز استفاده می شود.

6) کلی گویی

«محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می شوند» (8)

در واقع کلی گویی عبارت است از ایجاد ارتباط نظر و عملی خاص با مفهومی ویژه تا مخاطب بدون بررسی دلایل، شواهد و قرائن، آن نظر و عمل را بپذیرد.

تاکتیک کلی گویی، تاکتیکی است که سعی می شود ذهن مخاطب متوجه حواشی و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مرکزی پیام، حساسیت نداشته و آن را بدون بررسی و کنکاش بپذیرد که به همین دلیل برخی این تاکتیک را «بی حس سازی مغزی» نیز می نامند.

در بیانیه هایی که توسط دستگاه دیپلماسی کشورهای غربی منتشر می شود از این تاکتیک استفاده می کنند که ضمن کلی گویی به مقاصد و اهداف خود نایل شوند.

7) دروغ بزرگ

این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می گیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می کنند و مدام بر «طبل تکرار» می کوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب کند. معروفترین استفاده این تاکتیک در زمان آدولف هیتلر و توسط رئیس دستگاه تبلیغاتی نازی ها، گوبلز بوده است. گوبلز می گوید: «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور‌ آن برای مردم راحت تر است». (9)

در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اخیر شایع شد که مبلغی حدود 18 میلیارد دلار از کشور خارج و به شکلی(مضحک!) به یکی از کشورهای همسایه وارد شده است. این دروغ به قدری بزرگ بود که برخی آن را باور کردند(!) در حالیکه میزان درآمد سالیانه کشور از 90 میلیارد دلار کمتر است و این حجم مالی یعنی چیزی حدود 20 درصد درآمد کشور. این دروغ بزرگ که توسط رسانه ای ضد انقلاب ماساژ می شد عده ای را به تردید و در مواردی به پذیرش آن وادا شته بود.

8) پاره حقیقت گویی

گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانه هاست که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی کنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چرا، چه، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است.

در تاکتیک «پاره حقیقت گویی» حذف یکی از عناصر به عمد صورت می گیرد و بیشتر اوقات عنصر «چرا» حذف می شود.

نوع تیترها و محتوای روزنامه ها و رسانه ها در مواقع سخنرانی مقامات عالی نظام نشانگر بهره گیری از این تاکتیک است.

9) انسانیت زدایی و اهریمن سازی

یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.

در این تاکتیک با استفاده از برچسب زنی صفات منفی به حریف از جمله دزد، قاتل، دروغگو و... به توجیه حملات و تهاجمات علیه رقیب می پردازند.

قبل از حمله آمریکا به افغانستان و عراق ، رسانه های ایالات متحده با استفاده از اخبار و القاب گوناگونی تصویری مملو از رفتارهای تروریستی ، وحشی گرانه و ضد انسانی از طالبان و صدام در ذهن مخاطبان خویش القا می کردند به گونه ای که تروریست و صدام مترادف قلمداد می شد.

10) ارائه پیشگویی های فاجعه آمیز

در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلی گویی، پاره حقیقت گویی، اهریمن سازی و...) به ارائه پیشگویی های مصیبت بار می پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.

از این تاکتیک در تبلیغات انتخاباتی استفاده می شود که نمونه های بسیاری از آن را می توان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بر شمرد.

ارائه اخبار و آمارهای آلوده به دروغ از وضعیت سیاسی، اقتصادی کشور و فاجعه آمیز بودن آینده کشور در صورت تداوم وضع موجود، ذیل این تاکتیک تعریف می شود که شعار «تغییر» نیز در این رابطه از سوی یکی از نامزدها پیگیری می شد.

11) قطره چکانی

در تاکتیک قطره چکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.

12) حذف (سانسور)

در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.

13) جاذبه های جنسی

استفاده از نمادهای اروتیکال از تاکتیک های مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می گیرند. به طوری که در شرایطی فعلی «مانکن ها» از جمله افراد پردرآمد در غرب محسوب می شوند که در تبلیغات و آگهی های تجاری از آن ها بهره می گیرند.

استفاده از گویندگان خبری با ظاهری اروتیکال از جمله مصادیق این تاکتیک تلقی می شود که ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذیری پیام و غفلت از هسته مرکزی و ادبیات آن می شود.

14) ماساژ پیام

در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.

15) ایجاد تفرقه و تضاد

ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.

ایجاد تفرقه و تضاد موجب ایجاد «گسست» شده و در جامعه ای که به لحاظ طبیعی این گسست ها وجود داشته باشند ، تقویت می شوند؛ از قبیل گسست قومیت ، مذهب، دین، جنسیت، زبان، نژاد و... .

مهمترین هدف این تاکتیک، ایجاد گسست بین مردم و نظام سیاسی است که باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومی مردم و مقبولیت و پذیرش رژیم سیاسی می شود.

این تاکتیک به شدت مورد توجه بنگاه های خبرپراکنی و استکبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و در چند ماهه اخیر بر شدت بهره گیری از آن افزوده اند.

16) ترور شخصیت

در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند.

دشمنان انقلاب و نظام اسلامی با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.

17) تکرار

برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.(11)

تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل «عادت» بسیار مفید است به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت و تقویت دقیق تر، «عادت» میسر نخواهد شد. روش تکرار از قواعد خاصی پیروی می کند زیرا فاصله های تکرار، نباید چنان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود.(12)

به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را می کوبد و به داخل می راند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکلی از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.

القاء «دروغ بزرگ» تقلب در انتخابات و تکرار آن ذیل این تاکتیک تعریف و توجیه می شود. هزاران سایت اینترنتی همزمان با دهها شبکه تلویزیونی غربی ، با «تکرار» «دروغ بزرگ، تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم ، سعی در مخدوش کردن ذهنیت عمومی جامعه ایرانیان و تضعیف اعتماد ملی داشتند.

18) توسل به ترس و ایجاد رعب

در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.(13)

در مواردی از تاکتیک توسل به ترس، برای انسجام و وحدت جبهه خودی در مقابل یک تهدید یا دشمن خارجی استفاده می شود.

پیش از حمله ایالات متحده به عراق در مارس 2003 رسانه های آمریکایی تلاش تبلیغاتی گسترده ای انجام دادند که عراق به تولید جنگ افزارهای هسته ای می پردازد و حامی تروریسم است و با این شیوه سعی کردند تا افکار عمومی از رژیم سیاسی عراق و صدام حسین- که انسانیت زدایی شده بود- احساس ترس کند و برای حمله آمریکا توجیه سازی شود.

از طرفی دیگر به شهروندان عراقی چنین القاء می شد که آمریکا دنبال تغییر رژیم سیاسی عراق - که حامی تروریسم است- بوده و به دنبال ایجاد فضای آزاد در جامعه عراق هست و خواهان تحقق دموکراسی برای آنان بوده و این جنگ مورد حمایت سایر کشورها و نیز سازمان ملل است.

از سوی دیگر دستگاه تبلیغات روانی آمریکا به نیروهای عراقی هشدار داده بود که با بزرگترین و مخربترین تسلیحات نظامی جهان مورد هجوم قرار خواهند گرفت ، بنابراین به سود آنها خواهد بود که تسلیم نیروهای متحد گشته و کشورشان از شر صدام حسین رها شود. در حالی که عراق بعد از چند سال از سقوط صدام، هنوز درگیر بحران اختلافات داخلی است و مرکز پرورش تروریسم در منطقه شده است.

19) مبالغه

مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند.

غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.

20) مغالطه

مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد.

متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند.(14)

ادامه دارد...

منابع:

1. جان. ام. کالینز، استراتژی بزرگ (اصول و رویه ها)، ترجمه کوروش بایندر، تهران : انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1370،ص 487 .

2. وی.ای .دی، جنگ روانی، ترجمه گروه علوم انسانی جهاد دانشگاهی، تهران : دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، بی تا، ص 12.

3. بی نا، جنگ روانی ، تهران: معاونت سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، بی تا، ص 9 .

4. مریم کلانتری، سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه ای همشهری .

5. ورنر سورین- جیمز تانکارد، نظریه های محورهای ارتباطات، ترجمه دکتر علیرضا دهقان، تهران : انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1384، ص 152.

6. همان ، ص 158.

7. همان ، ص 165.

8. سیدحسین محمدی نجم، فصلنامه عملیات روانی، سال سوم، شماره 9، سال 1384.

9. محمد سلطانی و شهناز هاشمی، پوشش خبری، تهران: انتشارات سیمای شرق، 1382 ، ص25 .

10. همان، ص 47 .

11. همان .

12. محمد دادگران، افکار عمومی و معیارسنجی آن ، تهران: مروارید، 1382.

13. محمد شیرازی، جنگ روانی و تبلیغات، مفاهیم وکارکردها ، تهران: انتشارات نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1376.

14. ورنرسورین، جیمز تانکارد، نظریه های ارتباطات، ص 8-167این مطلب از این سایت اورده شده

گروه پژوهشی امنیت و جنگ نرم مرکز مطالعات و اطلاع رسانی شجره طیبه

62 بنیاد و موسسه آمریکایی و اروپایی در اغتشاشات اخیر

جنگ نرم ,     نظر

معاون خارجی وزارت اطلاعات: 62 بنیاد و موسسه آمریکایی و اروپایی در اغتشاشات اخیر دخالت داشتند

معاون خارجی وزارت اطلاعات تازه ترین اخبار دریافتی از دستگیرشدگان حوادث اخیر و نقش بنیادها و موسسات امریکایی و اروپایی در ایجاد اغتشاشات پس از انتخابات را تشریح کرد.
معاون خارجی وزارت اطلاعات درخصوص علت خصومت نظام سلطه و مشخصا امریکا و انگلیس با انقلاب اسلامی مردم ایران اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران از جمله مهم ترین رویدادهای جهانی است که طی سه دهه گذشته، سبب ایجاد مخاطرات جدی در حوزه منافع دیرین رژیم های استکباری و قدرت های استعمارگر در منطقه و جهان شده است.
این مقام امنیتی در ادامه افزود: این انقلاب به همان سرعتی که در میان توده های مردم در اقصی نقاط دنیا شناخته و باعث دلگرمی آنان شد به یکی از هدف های براندازی سرویس های اطلاعاتی نظام سلطه و مشخصا آمریکا و انگلیس تبدیل و استراتژی تهاجم و براندازی نرم علیه جمهوری اسلامی ایران پی ریزی شد تا جایی که تاکنون برای تحقق این هدف، بودجه های رسمی قابل ملاحظه ای تصویب و اختصاص داده شده است.
وی در ادامه تاکید کرد: از این رو، از سال ها پیش، رسانه های متعدد و بنیادها و موسسات مختلف توسط بیگانگان و سرویس های جاسوسی و دیگر نهادهای حکومتی بلوک غرب و صهیونیسم به وجود آمده که ماموریت های خود را با پوشش های غیرامنیتی لکن با هدف اجرای پروژه براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی پی گرفته اند.
به گزارش ایرنا وی در تشریح قالب ها و روش های بنیادهای امریکایی و اروپایی برای جذب و شکار برخی اقشار خاص جامعه به منظور اهداف براندازانه گفت: طی سالیان اخیر، برخی پروژه های این بنیادها و موسسات در قالب های دروغین و فریبنده «دیپلماسی عمومی»، «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی رسانه ای» و مواردی از این قبیل مطرح و به دنبال جذب و شکار برخی اقشار خاص جامعه از جمله متخصصان، هنرمندان، اساتید، عناصر سیاسی، رسانه ای و... بوده اند تا از این طریق با اتخاذ رویکرد «جنگ نرم» در فضای عمومی جامعه اثرگذاری نمایند.
معاون خارجی وزارت اطلاعات ادامه داد:سربازان گمنام امام زمان (عج) طی سالیان گذشته تاکنون با پیگیری های اطلاعاتی توانستند با شناسایی اهداف و برنامه های دشمنان انقلاب اسلامی و سرشاخه های آنان در داخل و خارج کشور که در راستای اهداف براندازانه عمل می کردند ضربات قابل توجهی به روند حرکتی آنان وارد آورده و استکبار را در دستیابی به مقاصد شوم خود ناکام گذارند.
این مقام امنیتی در ادامه با اشاره به اسامی برخی بنیادها و موسسات فعال بین المللی در حوزه جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران، ملاحظات امنیتی و مصون ساز خود را که حاصل اطلاعات پرونده ها و بازجویی های عناصر فریب خورده بود، هرگونه ارتباط توسط افراد حقیقی و حقوقی با این موسسات و بنیادها را ممنوع دانست و ادامه داد:هرگونه ارتباط، عقد قرارداد و اخذ امکانات از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی که به نوعی رابطه استخدامی با دولت دارند یا از بودجه عمومی دولت استفاده می نمایند، با این بنیادها و سازمان های خارجی ممنوع می باشد.
وی افزود:دریافت هرگونه کمک های نقدی و غیرنقدی از خارج از کشور اعم از آنکه کمک ها از سوی افراد حقیقی و موسسات دولتی و غیردولتی باشد برای جریانات، احزاب و گروه های سیاسی ممنوع است.
معاون خارجی وزارت اطلاعات تاکید کرد:هرگونه همکاری با شبکه های رسانه ای، ماهواره ای و اینترنتی معاند و مخالف با سیاست های نظام مقدس جمهوری اسلامی همانند VOA، BBC، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب مانند منافقین، گروه های سلطنت طلب، پارس، رنگارنگ، کانال یک و سایت های اینترنتی ضدانقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس و... ممنوع و همکاری با سازمان های برانداز بیگانه محسوب می شود.
مقام امنیتی مذکور، با اشاره به برخی یافته های اطلاعاتی درخصوص علل و عوامل جریان فتنه اخیر، ارتباطات بی ضابطه بسیاری از عناصر و عوامل فتنه با بیگانگان و کم رنگ شدن مرزهای هویتی آنان با گروه های ضدانقلاب را زمینه ساز ایجاد بخش عمده ای از اقدامات ضدامنیتی پس از انتخابات ریاست جمهوری برشمرد و بر این اساس، اقشار مختلف را از برقراری هرگونه ارتباط غیرمتعارف با سفارتخانه ها، اتباع بیگانه، مراکز و عوامل وابسته به آنها بر حذر داشت و اعلام نمود که هموطنان نسبت به اهداف شوم و دام هایی که دشمنان برای آنان گسترده اند، هوشیارانه عمل نمایند و همچون گذشته، با حساسیت و هوشیاری، همکاری لازم را با وزارت اطلاعات در جهت صیانت از کشور و خنثی سازی برنامه های بیگانگان و جریانات فتنه انگیز به عمل آورند.
معاون خارجی وزارت اطلاعات همچنین در معرفی نهادهای غربی حامی اغتشاشگران،بنیاد سورس یا بنیاد جامعه باز، مرکز وودرو ویلسون، خانه آزادی،صندوق اعانه ملی برای دموکراسی ،موسسه دموکراتیک ملی، موسسه جمهوری خواه ملی ، موسسه برای دموکراسی در اروپای شرقی (مقر ورشو) ، مرکز دموکراتیک اروپای شرقی (مقر ورشو) ، بنیاد فورد ، بنیاد برادران راکفلر ، موسسه هوور دانشگاه استانفورد، موسسه هلند هیووس، مناز انگلیس، انجمن سازمان ملل ایالت متحده آمریکا ،بنیاد کارنگی ،ویلتون پارک انگلیس ،سازمان جست وجو برای زمینه های مشترک، شورای جمعیت، انستیتو واشنگتن برای مسائل خاورمیانه نزدیک، انستیتو اسپن موسسه آمریکن اینترپرایز ، بنیاد نو آمریکا ، بنیاد اسمیت ریچاردسون،صندوق ژرمن مارشال آمریکا (دارای دفاتر در آلمان، بلژیک و...)،مرکز بین المللی برای حل مسالمت آمیز، بنیاد عبدالرحمن برومنددانشگاه ییل، مرکز مردین، بنیاد دموکراسی در ایران، انستیتو بین المللی جمهوریخواهان،انستیتو ملی دموکراتیک،انستیتو ابتکار آمریکایی،انستیتو دموکراسی در اروپای شرقی، مرکز کمک رسانی آمریکا ، مرکز بین المللی تجارت خصوصی ،مرکز آمریکایی برای همبستگی بین المللی کارگران ، مرکز بین المللی برای انتقال دموکراسی، انجمن تشکل دموکراسی، انستیتو البرت انشتین، جنبش جهانی برای دموکراسی،شبکه فعالان جوان دموکراسی، گروه اطلاعات دموکراسی و تکنولوژی ارتباطات، جنبش بین المللی پارلمانی برای دموکراسی، انستیتو شبکه جست وجو دموکراسی،موسسه ریگا، موسسه برکمن شورای روابط خارجی آمریکا، انجمن سیاست خارجی آلمان،موسسه اسرائیلی ممری،مرکز مطالعات دموکراسی انگلیس، انستیتو مریدین، دانشگاه یل و کلیه مراکز و موسسات تابعه، دانشگاه دفاع ملی آمریکا،مرکز مستندسازی اسناد حقوق بشر ایران،مرکز امریکایی فلتا فعال در آسیای مرکزی و قفقاز، کمیته خطر حاضر، انستیتو آمریکن اینتر پرایز، انستیتو بروکینگز، مرکز سابان وابسته به بروکینگز، دیده بان حقوق بشر، بنیاد امریکای جدید و بنیاد عبدالرحمن برومند را 62 موسسه ای دانست که در حمایت از اغتشاشات اخیر ایفای نقش نمودندمنبع روزنامه کیهان 15/10/88


شکستن بت علوم انسانی غرب، مقدمه اقدام نامتقارن در جهاد نرم

 
حسن عباسی در گفت‌وگویی از زاویه نگاه علوم استراتژیک به ترسیم صحنه جنگ نرم و تبیین چیستی آن پرداخته و نسبت آن را با تولید علم بومی به‌ویژه در حوزه علوم انسانی مورد بحث قرار داده است.
دکتر حسن عباسی در گفت‌وگویی از زاویه نگاه علوم استراتژیک به ترسیم صحنه جنگ نرم و تبیین چیستی آن پرداخته و نسبت آن را با تولید علم بومی به‌ویژه در حوزه علوم انسانی مورد بحث قرار داده است.

به گزارش خبرنگار مرکز بررسی جرایم سازمان یافته این مقاله که در  سایت اندیشکده منتشر شده به ترسیم صحنه‌ی جنگ نرم از زاویه نگاه یک متخصص طرح ریزی استراتژیک و بررسی ابعاد و جوانب بومی کردن علوم انسانی، پرداخته است.

پرسش اساسی این گفتگو عبارت است از جنگ نرم چیست؟ و نسبت آن با تولید علم بومی به‌ویژه در حوزه‌ی علوم انسانی کدام است؟

رهبر معظم انقلاب، استادان را فرماندهان و دانشجویان را افسران جنگ نرم توصیف کردند. برای ورود به بحث، ابتدا ابعاد و ویژگی‌های جنگ نرم را تشریح کنید.

بسم‌الله الرحمن الرحیم.
جنگ به عنوان بخشی از طبیعت بشر شناخته می‌شود که در تاریخی به قدمت تاریخ خود بشر، فراز و نشیب‌ها و رویکردهای مختلفی پیدا کرده است. در فلسفه‌ی جنگ، شناخته شده‌ترین نوع آن بر اساس «شدت» تقسیم ‌بندی می‌شود که از آن به منازعات کم‌شدت low Intensity conflict، منازعات شدید، و منازعات تمام‌عیار نام می‌برند. در نوع دوم دسته‌بندی جنگ، آن را از نظر به‌کارگیری سلاح به طیف‌های جنگ گرم و جنگ سرد تفکیک می‌کنند. هم‌چنین از حیث علنی یا مخفی بودن منازعه، به جنگ آشکار، جنگ نیمه‌پنهان و جنگ‌ پنهان -مانند عملیات نیروهای ویژه- تقسیم می‌گردد. دسته‌بندی بعدی طیف شناسی جنگ از حیث موضوع و حوزه‌ی آن است مانند جنگ سیاسی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی، جنگ نظامی.

دکتر حسن عباسی


جنگ نرم بر اساس چه متغیری دسته‌بندی می‌شود؟

نوع دیگر طیف‌شناسی منازعات، دسته‌بندی آن‌ها بر اساس «صلابت» منازعه است که به سه طیف منازعه‌ی سخت hard conflict منازعه‌ی نیمه‌سخت semi hard conflict منازعه‌ی نرم soft conflict تقسیم می‌شود. تفکیک اولیه‌ی منازعات از حیث صلابت، توسط جوزف نای صورت گرفت، و اکنون توسط اندیشمندان مختلف تکامل یافته است. به طور مشخص در طیف‌شناسی جنگ‌ها مبتنی بر صلابت، جنگ سخت، نزاعی است که به شیوه‌ی نظامی، و با هدف پیروزی سنتی از طریق اشغال و تصرف سرزمین دشمن صورت می‌گیرد. این نوع جنگ در عصر استعمار کلاسیک، عمده‌ترین نوع نزاع بود.

در دسته‌ی دوم، جنگ نیمه‌سخت قرار دارد، که نزاعی است مربوط به عصر استعمار نو که در طی آن، به جای تصرف سرزمین دشمن با قدرت نظامی، به تصرف حکومت آن و ایجاد حکومت دست‌نشانده در کشور دشمن مبادرت می‌نمودند.

در واقع در جنگ نیمه‌سخت، با ترفندهای سیاسی حکومت را به کسانی می‌سپردند که هر چند از شهروندان همان کشور بودند، اما برای دشمنان و قدرت‌های بیگانه کشور خود را اداره می‌کردند مانند حکومت ایران در عصر پهلوی. امروز البته جنگ نیمه‌سخت تصرف بازارها در رقابت اقتصادی، و تصرف حکومت‌ها در رقابت سیاسی را نیز در بر ‌می‌گیرد.

دکتر حسن عباسی

در دسته‌ی سوم، جنگ نرم قرار دارد که دکترین آن حاکی از این است که به جای تصرف نظامی سرزمین دشمن و حکومت مستقیم بر آن، یا تصرف سیاسی و حکومت غیر مستقیم از طریق گماردن یک دولت دست نشانده در آن، می‌توان خود مردم آن کشور را تسخیر کرد و از طریق مردم دشمن بر آنان حکومت کرد. خب! پرسش این است: راه تسخیر مردم به گونه‌ای که خود آنان خواسته‌های دشمن‌شان را محقق سازند چیست؟ این راه بسیار ساده و در عین حال دشوار است: تصرف قلب‌ها و سیادت بر ذهن‌ها. در دکترین جنگ نرم، قاعده این است که قلب و مغز افراد تصرف شود، آن‌گاه آن کسانی که قلب و ذهن‌اشان تسخیر شد، در راستای اهداف دشمن خود عمل می‌کنند.

قلب‌ها و مغزها چگونه تصرف می‌شوند؟

تصرف قلب افراد با ارضاء انجام می‌شود. سیادت بر ذهن‌ها هم با اقناع صورت می‌گیرد. رضایت افراد از چیزی موجب زمینه‌سازی تصرف قلب آنان می‌شود. هم‌چنین اگر آن افراد نسبت به مسأله‌ای قانع شدند، زمینه برای سیادت بر مغز آنان فراهم شده است. روش ارضاء برای تصرف قلب مقوله‌ی حب و بغض است؛ قلبی که مملو از بغض نسبت به چیزی یا کسی باشد امکان تصرف ندارد، اما اگر آکنده از حب نسبت به آن چیز یا آن کس بود، توسط آن تصرف شده است. روش اقناع برای سیادت بر مغزها نیز مقوله‌ی شک و یقین است. در واقع اگر ذهن کسی نسبت به مسأله‌ای شک داشت، تا این شک تبدیل به یقین نشود، ذهن آن شخص قانع نخواهد شد.

در جنگ نرم، دشمنان از طریق برتری رسانه‌ای خود، با روش مدیریت حب و بغض، و هم‌چنین مدیریت شک و یقین در توده‌های انسانی، آن‌ها را تسخیر نموده و در مسیر اهداف خود به حرکت و عمل وا می‌دارند.

کیفیت این تسخیر در حدی است که فرد تصرف شده، نسبت به دشمنی که او را تسخیر نموده، هیچ کینه و نفرتی ندارد و برعکس، نسبت به او علاقه‌مند است. این نکته است که متغیر «صلابت» در تقسیم‌بندی جنگ سخت و نیمه‌سخت و نرم را نشان می‌دهد. یعنی صلابت از نظر ابزار و روش‌ها، و صلابت از نظر مقاومت دشمن. طبیعتاً هر قدر منازعه به سمت روش‌های جنگ سخت پیش برود، صلابت اقدام، و صلابت مقاومت بیشتر می‌شود، و هر قدر که به سمت روش‌های جنگ نرم نیل کند، صلابت اقدام و هم‌چنین صلابت مقاومت رقیق‌تر و سست‌تر می‌گردد.

چرا رهبر انقلاب استادان و دانشجویان را رزمندگان این جنگ برشمردند؟

محیط علم، فی‌نفسه محل شک و یقین است. در یک فضای سالم و بی‌غرض علمی، شما به عنوان دانشجو می‌توانید در همه چیز شک کنید و در تعامل با استادان خود پاسخ‌ها را یافته و به یقین برسید و قانع شوید. توجه دشمن به همین ظرفیت دانشگاه است. یعنی محیط دانشگاه را از یک فضای علمی که تضارب آراء در آن به شکوفایی و رشد استعداد دانشجویان می‌انجامد، به یک محیط منازعه، برای نابودی باورهای دینی و ملی و بومی ما تغییر می‌دهند. در چنین محیطی، با افشاندن بذر شک، و تثبیت انگاره‌ی بیگانگان، در قالب دیدگاه‌های شبه علمی و شبه روشنفکری، ذهن جوانان را نسبت به داشته‌های خود مسموم و نسبت به یافته‌های بیگانه تشنه و شیدا می‌سازند.

در حکمت دفاعی، این اصل پذیرفته شده است که دفاع، مشخصه‌ی هر موجود زنده، در برابر تهدیدهاست. یعنی هرگاه بقاء یک موجود زنده به خطر بیفتد، به حکم طبیعت خود، به دفاع در برابر تهدید روی می‌آورد. ملت ایران نیز اکنون در وضعیت مواجهه با تهدید قرار دارد.

ایران امروز در بالاترین سطح از توان قدرت سخت در طول سیصد سال گذشته‌ی خود نسبت به تهدیدهای جنگ سخت خارجی قرار دارد. این را در نظر بگیرید که عامل تهدید علیه ایران ابر قدرتی چون آمریکاست. در برابر آمریکا، به این درجه از موازنه‌ی شرایط قدرت سخت رسیدن، نکته‌ی بسیار مهمی است. مثلاً تهدید پاکستان از سوی هند است، یا ژاپن خود را از سوی کره شمالی در تهدید می‌بیند، اما تهدید جمهوری اسلامی ایران از سوی قوی‌ترین قدرت مادی روی کره‌ی زمین است و ایستادگی در برابر آن در این حد که ابتکار عمل را از او سلب کند یک امتیاز است.

پس وقتی تهدید ایران، عراق و ترکیه و پاکستان نیست، بلکه همه‌ی قدرت غرب است و آن‌ها نیز از مواجهه‌ی رو در روی سخت با ایران هراس دارند، چه جای‌گزینی برای آن دارند؟ طبیعتاً رویارویی نرم! یعنی با مدیریت شک و یقین، و حب و بغض، انسجام و وحدت ملی را تضعیف کرده و باورهای مردم را تخریب و سست نموده، و با تسخیر قلب و مغز آن‌ها، راه استیلا و سیطره‌ی خود را مهیا نمایند.

مبتنی بر اصل دفاع به عنوان مشخصه‌ی هر موجود زنده در برابر تهدید، عقلاً وشرعاً باید در برابر تهدید بپا خاست و مقاومت نمود. اکنون که تهدید نرم، متوجه آوردگاهی به عرض شانزده سانتی‌متر در حد فاصل دو گوش تک‌تک شهروندان جمهوری اسلامی است، رزم‌گاه آن کلاس‌ها و نبردگاه آن دانشگاه‌ها و جنگ‌گاه آن پهنه‌ی کشور است. اگر در این منازعه، مجاهدان در آوردگاه و رزم‌گاه و نبردگاه مقاومت نکنند، اشغال جنگ‌گاه از سوی دشمن دشوار نخواهد بود. از این روی، استادان دانشگاه‌ها، فرماندهان جنگ نرم در نبردگاه و رزمگاه مزبور، در مواجهه با سیل شک و شهبه‌ی علمی و ژورنالیستی و عملیات روانی دشمن علیه آوردگاه ذهن عمومی هستند. این فرماندهان، افسرانی دارند که مجموعه‌ی دانشجویان پرشور در دانشگاه‌ها محسوب می‌شوند. دانشجویان به عنوان افسران این جبهه نیز سربازانی دارند که بخش عمده‌ی شهروندان ایرانی بیرون از دانشگاه را تشکیل می‌دهند.

جنگ نرم علیه مردم ایران مدت‌هاست که آغاز گردیده و بخش‌هایی از قلب‌ها و مغزها به تصرف دشمن درآمده است. لذا دفاع موضوعیت و عمومیت یافته و ورود استادان و دانشجویان به این جبهه‌ی جنگ نرم، برای یک اقدام دفاعی است.

روند منازعه را چگونه می‌بینید؟

شیطان روح پرستنده‌ی بشر را با القاء خود چنان فاسد کرد که به جای الله پرستی به ورطه‌ی بت‌پرستی افتاد. ابراهیم(ع) بت‌ها را شکست و به حکم خدا، خانه کعبه را بنا نهاد. شیطان به استراتژی ابراهیم(ع) حمله کرد و در طی چند هزار سال، با القاء خود بشر را وادار نمود که بت‌ها را به درون کعبه برده و کلیت قبله را ملوث کند، که هر کس به طواف کعبه آمد، در واقع به طواف بت‌ها رفته باشد. پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) بت شکن واپسین بود که آمد و بت‌های درون خانه را شکست و کعبه را از آلودگی به شرک و کفر نجات داد. اکنون با گذشت 1400 سال شیطان به استراتژی پیامبر اسلام(ص) نیز حمله کرده است. بت‌ها که از صحرا به خانه‌ی کعبه برده شده بود، پس از واکنش پیامبر اسلام(ص) و تخلیه‌ی خانه‌ی کعبه از بت‌ها، آن‌ها به درون انسان‌ها منتقل شده‌اند. بت‌های ذهنی و بت‌های قلبی، قبله‌ی انسان را از کعبه و از خدا، به «خود» انسان تغییر داده و مبتنی بر امانیسم - بشر مداری- می‌رود که در وادی اگوسنتریسم- خود مرکز مداری- به سیطنیزم- یا سجده بر شیطان- در غلتد. هبوط که نه، بلکه سقوط از مرتبه‌ای که خدا به ابلیس فرمود به بشر سجده کند تا به قعر دره‌ای که اکنون در آن بشر به شیطان سجده می‌کند. جنگ نرم، جنگی است که در آن فرماندهان- عالمان دانشگاهی- و افسران- دانشجویان- از استقرار بت‌ها در درون خانه‌ی دل خود جلوگیری نموده و با تبر یقین، بت‌های ذهن عمومی را فرو می‌ریزد و جای را برای حقیقت الهی باز می‌کنند. لذا در پاسخ به پرسش شما در مورد ارزیابی روند منازعه، باید گفت که در این جهاد نرم «لاتحزن، ان الله معنا! اندوهگین مباش، خدا با ماست!».

با توجه به این‌که جنگ نرم، منازعه‌ای برای تصرف قلب‌ها و مغزهاست، نسبت جنگ نرم با سیاست چیست؟ آیا می‌توان از سیاست نرم سخن گفت؟

رهبر معظم انقلاب، درسال 1379 در دو یا سه مرحله، مطالب و مباحثی را با همین مضامین پرسش شما مطرح کردند که می‌تواند پاسخ این پرسش باشد. نکته‌ای که گفتند این بود که «حکومت در عرف اسلام، ولایت نامیده می‌شود. ... ولی و حاکم منشاء همه‌ی این نظام سیاسی،‌ و هم‌چنین وظایف خود را خدا می‌داند و خود را عبد و بنده‌ی خدا می‌انگارد». چندی بعد در همان سال 1379، این‌گونه به خاطر دارم که در نماز جمعه، نکته‌ی مکملی را گفتند و آن این بود که «حکومت، فقط فرمانروایی نیست، بلکه نفوذ در دل‌ها و مقبولیت در ذهن‌هاست، لذا کسی که در چنین موقعیتی قرار می‌گیرد، اول باید در درون خود به صورت دایمی، مشغول تأدیب باشد، خود را هدایت کند، به خود تذکر بدهد و خود را موعظه کند». سپس مبتنی بر آیة‌الکرسی در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، به این نکته پرداختند که «بنای حکومت اسلامی این است که مردم را از ظلمات به نور ببرد، ظلماتی که هم در درون خود ما زمینه دارد، و هم در عالم طبیعت. اراده‌ی دین این است که انسان را از ظلمات خودخواهی و خودپرستی و بی‌تقوایی در برخورد با هر کس و هر چیز خارج کند و به نور ببرد، نور اخلاص و تقوا و هدایت و همت بلند برای خدا،‌که اگر این‌گونه شد، جامعه نورانی می‌شود».

با این توصیف، می‌توان دکترین سیاسی رهبر فرزانه‌ی انقلاب را در سه محور این‌گونه خلاصه نمود که:

الف- فرآیند حکومت و ولایت در اسلام، نفوذ در دل‌ها و مقبولیت در ذهن‌هاست.

ب- کارکرد حکومت و ولایت در اسلام، خروج مردم از ظلمات و انتقال به نور است. این کارکرد، مبتنی بر تبیین کارکرد ولایت الله و ولایت طاغوت در سوره‌ی بقره ارائه شده است.

ج- محصول حکومت و ولایت در اسلام، جامعه‌ی نورانی گفته شده است. از این منظر، حکومت مبتنی بر قدرت نرم است و لذا در ارکان قدرت ملی، به جای تفکیک قدرت ملی به قدرت سیاسی، قدرت نظامی، قدرت فرهنگی، قدرت اقتصادی یا قدرت اجتماعی، این تقسیم‌بندی به گونه‌ای دیگر ارایه می‌شود، یعنی به قدرت نرم، قدرت سخت و قدرت نیمه‌سخت.

در این سه حوزه، تکیه بر قدرت نرم است و قدرت‌های سخت و نیمه‌سخت،‌ قدرت‌های حاشیه‌ای محسوب می‌شوند. پس می‌توان از سیاست نرم و حکومت نرم سخن گفت.

به ولایت الله و ولایت طاغوت در سوره‌ی بقره اشاره کردید. آیا ولایت در جنگ نرم خنثی است؟

ولایت و تولی، یا برائت و تبری، روش هستند، و آن‌چه مهم است «جهت و منشاء» این ولایت یا برائت است. در سوره‌ی بقره می‌فرماید: «خدا ولی آن‌هاست که ایمان آوردند، و (کارکرد ولایت خدا این است که) خارج می‌کند آنان را از ظلمات به نور.» سپس در مورد جبهه‌ی مقابل، می‌فرماید: «و آنان که کفر ورزیدند اولیاء آنها طاغوت هستند»، لذا کفار اخراج می‌شوند از نور به ظلمات.

آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که در مورد مؤمنین،‌ یک «ولی» وجود دارد، اما در مورد کفار، از مفهوم «اولیاء» استفاده شده است که کثرت را مطرح می‌کند. هم‌چنین، در مقابل مفهوم مفرد «نور» ، مفهوم جمع «ظلمات» به کار رفته است. پس می‌توان گفت ولایت و برائت به مثابه روش هستند و ارزش آن‌ها به «جهت» آن‌هاست: ولایت چه کسی! و برائت از چه کسی!

پرسش شما را در سه محور می‌توان پاسخ گفت:

1- زمین جنگ نرم، ثابت است: این زمین، همان دل و ذهن انسان است.

2- فرمان‌روایی بر دل و ذهن، ‌«خنثی» است: این فرمان‌روایی، همان ولایت است.

3- آنچه متفاوت و مهم است، «منشاء» ولایت و «مقصد» ولی است. کیستی «ولی» مهم است. زیرا به مقوله‌ی ولایت جهت می‌دهد و آن را از خنثی بودن خارج می‌کند. نظام دو قطبی ولایت خدا و ولایت طاغوت، نظام جنگ نرم است؛ لبه‌ی جلویی منطقه نبرد، محل تشکیل جبهه‌ی منازعه است، که در یک سو جنودالله، و در سوی دیگر جنود شیطان و طاغوت قرار دارند. هر دو طرف منازعه، بر سر تصرف یک زمین می‌جنگند: تصرف زمین دل‌ها و ذهن‌های تک‌تک انسان‌ها. نکته مطلق این است که، هیچ کسی نیست که «ولی» نداشته باشد، منتهی، «ولی» برخی افراد «الله» است، و «ولی» برخی دیگر «طاغوت».

اکنون باید پرسید آیا انسان‌ها در برابر ولایت خدا و ولایت طاغوت منفعل هستند، و گاهی این و گاهی آن بر سرزمین وجود آنان حکومت می‌کنند؟! پاسخ روشن است.

اطلاق صفت مؤمن یا کافر به یک انسان، به این معنی است که او خود پذیرفته است، که ولایت چه کسی را بپذیرد. اگر ولایت خدا را پذیرفت، او مؤمن است، و اگر اولیاء او طاغوت‌ها بودند او کافر است.

با پذیرش ولایت الله از سوی فرد مؤمن، او از ظلمات به نور منتقل می‌شود، و لذا جامعه‌ی مؤمنین، جامعه‌ای نورانی است.

اما با پذیرش ولایت طاغوت از سوی فرد کافر، او به قعر ظلمات غوطه‌ور می‌شود، و در واقع جامعه‌ی کفار، جامعه‌ای ظلمانی است.

جنگ نرم، کشمکشی است در درون هر فرد، که ولایت الله را بپذیرد یا ولایت طاغوت را. در این کشمکش درونی فرد، دو عامل بیرونی نیز درگیر هستند. یکی الله و جبهه‌ی انبیاء و ائمه(ع) و مصلحین است، و دیگری شیطان و جبهه‌ی طاغوت‌ها و مستکبرین و مفسدین هستند. تا این که خود فرد ولایت کدام یک از طرفین را در دل و ذهن خود بپذیرد.

در این رویکرد، حکومت همان ولایت است، و ولایت همان قدرت نرم، در تصرف دل‌ها و ذهن‌هاست. متغیر ولایت، ولی است؛ ولایت الله، یا ولایت طاغوت.

حکومت نرم الهی، یا حکومت نرم شیطانی. این از ذاتیات جنگ نرم است، ‌و با این ذاتیات است که شیطان،‌ براندازی حکومت نرم الهی را محقق می‌سازد و «رژیم چنج» صورت می‌دهد. یا برعکس، انبیاء حکومت نرم شیطانی را واژگون، و حکومت نرم الهی را محقق می‌سازد.

با توجه به این تفکیک که زمین بازی ثابت است، و ولایت هم خنثی است، اما متغییر، در شخص«ولی» است، روش بازی چگونه است. بالاخره مانند سیاست مدرن که مبتنی بر تئوری بازی‌ها، مناسبات قدرت را چینش می‌کند، در سیاست نرم و جنگ نرم این مناسبات چگونه طراحی می‌شود؟

گفتم که زمین، یعنی دل و ذهن افراد «ثابت» است، اما متغیر در اینجا، شخص «ولی» است. آنچه در روش اقدام در صحنه حائز اهمیت است مساله‌ی «قاعده یا قواعد» اقدام از سوی ولی است. در تنظیم نسبت میان «زمین» اقدام، با «قواعد» اقدام، چهار حالت پدید می‌آید:

1. بهترین حالت: اقدام در زمین دشمن، با قواعد خودی.

2. حالت خوب: اقدام در زمین خود، با قواعد خودی.

3. حالت بد: اقدام در زمین دشمن، با قواعد دشمن.

4. بدترین حالت: اقدام در زمین خود، با قواعد دشمن.

دکتر حسن عباسی


اقدام در حالت یکم و دوم را در علوم استراتژیک «اقدام فعال» یا کنش نامتقارن می‌نامند. و اقدام در حالت سوم و چهارم را «اقدام منفعل» یا کنش متقارن می‌شناسند.

دکترین اقدام فعال یا اقدام نامتقارن در مباحث امنیت ملی، به اقدام ضربه‌ی اول معروف است، یعنی تعریف زمین و قواعد بازی از سوی خود. هم‌چنین، دکترین اقدام منفعل یا اقدام متقارن، به اقدام ضربه‌ی دوم شناخته می‌شود، یعنی تعریف زمین و قواعد بازی، از سوی دشمن.

جنگ نرم، سیاست نرم، قدرت نرم، و... به گونه‌ای انحصاری، عمدتاً ناظر به دکترین اقدام نامتقارن هستند.

اکنون پرسش اساسی این است که چرا رهبر انقلاب، مساله‌ی جنگ نرم را با دانشجویان و استادان مطرح کردند و در آن جلسه‌ی دیدار استادان دانشگاه، به نقد مدیریت کمیت نکر علوم انسانی پرداختند. نسبت جنگ نرم با مساله‌ی علوم به‌طور عمومی و علوم انسانی به طور اخص چیست؟

مبتنی بر دکترین اقدام نامتقارن، باید گفت که بخش‌های عمده‌ای از نهادها در کشور ما، در زمین خود، با قواعد دشمن بازی می‌کنند. یکی از مهم‌ترین این بخش‌ها، نهادهای علمی، تربیتی و فرهنگی هستند، یعنی وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت، و وزارت ارشاد.

اکنون در آموزش و پرورش ما، ذهن و دل دانش آموز با داورینیسم تسخیر می‌شود آنهم با مدیریت و بودجه‌ی جمهوری اسلامی. این یعنی فاجعه.

اکنون در دانشگاه‌های ما، استادان همه‌ی رشته‌ها، در زمین خود، با قواعد بیگانه بازی می‌کنند، این یعنی بدترین حالت، به این معنی که غرب انگاره‌های خود را به ما تحمیل کرده است و در جنگ نرم، ذهن استاد ما را تسخیر نموده و از طریق او به تسخیر جوانان دانشجو می‌پردازد. استاد روانشناسی با آراء فروید و اریکسون و پیا‍ژه، استاد جامعه شناسی با آراء وبر پارسونز و گیدنز و هابرماس، استاد فلسفه با آراء کانت و هگل و هایدگر و پوپر، استاد اقتصاد با آراء اسمیت و فرگوسن و مالتوس و کینز و فریدمن و استیگلیتز، استاد الهیات با آراء پل‌تیلیش و الوین پلنیتنگا، استاد مدیریت با آراء متیزبرگ ، استاد سیاست با آراء هابز و ماکیاولی و مورگنتا و روزنا و... قطعاً نمی‌توانند انسان طراز تمدن ایرانی یا اسلامی تربیت کند، و در نتیجه روز به روز بی‌خاصیتی علوم انسانی در ایران برای مردم و جامعه بیشتر نمایان می‌شود.

راه حل و راه برون رفت از این وضعیت چیست؟

راه این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی، به دکترین اقدام نامتقارن مجهز شود، البته حد و قواره‌ی این شورا که ذهن اکثریت اعضاء آن، به تسخیر رویه‌های بیگانه درآمده است، این گونه مباحث نیست، اما به هر جهت با یک خانه تکانی ذهنی، می‌توانند به قواعد اقدام نامتقارن دست یابند.

چگونه؟ راه‌کار عملی ارائه کنید!

راه کار ساده است. دو واحد درسی پارمیندس کشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شود، و اصل «این همانی» در فضای علمی کشور به چالش کشیده شود.

اگر پیامبر(ص) می‌خواست با اصل «این همانی» اسلام را معرفی کند، باید می‌گفت که بت‌هایی چون لات و عزی همان الله هستند یا الله همان لات و عزی است! اما ایشان فرمودند «لااله الا الله».

شعار اسلام، ابتدا نفی بت‌ها و اله‌ها است. یک مسلمان موحد، در همیشه‌ی زندگی خود، همواره از این شعار استفاده می‌کند. اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی اسیر «این همانی» پارمیندسی هستند.

پرسش این است: آیاlow همان حقوق است؟! نه نیست. آیا human rights حقوق بشر است؟! آیا روانشناسی همان سایکولوژی است؟! آیا اقتصاد همان اکونومی است؟! آیا سیاست همان پلیتیکز است؟! اصلاً این گونه نیست. بحران در علوم انسانی از عنوان خود علوم و ترجمه غلط این عناوین آغاز می‌شود. لذا نسخه‌ی عملی این است جامعه‌ی علمی ایران بتواند در علم، موحد شود و به شعار لااله‌الاالله در علم دست یابد.منبعwww.gerdab.ir